هوش ربا
معنی کلمه هوش ربا در فرهنگ عمید
۲. [مجاز] آن که یا آنچه به سبب زیبایی خود هوش و عقل از سر انسان ببرد.
معنی کلمه هوش ربا در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه هوش ربا
چه ماه؟ ماه جبینی بلند بالایی! چه ماه؟ هوش ربا دلبری ز خاص و عام
کیست زان جلوه مستانه نگردد بیهوش؟ که ز سر تا به قدم هوش ربا می آیی
چون باز به خویش آمدم از عالم مستی گفتم که بگو آن صنم هوش ربا را
داری بجام باده هوش آوری، چو عشق این باده های هوش ربا را چه میکنی؟!
در مقامی که کماندار بود هوش ربا جای رحم است بر آن صید که غافل باشد
نیست حزین ازین جهان، هوش ربا نشید تو صرف حدیث عشق کن، نغمهٔ جانفزای را
دل معنی بود از نازکی لفظم خون همچو می، شیشه من هوش ربا افتاده است
دوش که شمع سان تنم مایهٔ اشک و آه بود آمد وکرد پرسشم، هوش ربا نگار من
نگاه حوصله سوزست و خنده هوش ربا ترا دلیر تماشا که می تواند کرد؟
چون عهد بتان توبه ی ما دیر نپایید هرگز نتوان ترک می هوش ربا کرد