هوش ربا

معنی کلمه هوش ربا در لغت نامه دهخدا

هوش ربا. [ رُ ] ( نف مرکب ) رباینده هوش. رجوع به هوش ربای شود.

معنی کلمه هوش ربا در فرهنگ عمید

۱. ربایندۀ هوش و عقل، بیهوش کننده.
۲. [مجاز] آن که یا آنچه به سبب زیبایی خود هوش و عقل از سر انسان ببرد.

معنی کلمه هوش ربا در فرهنگ فارسی

مخفف آن [ هش ربا ] نام دژی افسانه ای که در داستان آخر دفتر ششم مثنوی مولوی آمده و ناتمام مانده و تمام داستان با روایات مختلف توسط [ صبحی مهتدی ] بنام [ دژ هوش ربا ] در نوروز سال ۱۳۳٠ در تهران منتشر شده است . قلعه هوش ربا یا قلعه ذات الصور . در مثنوی مولوی آخر دفتر ششم حکایت سه پادشاه زاده است که بدستور پدر بسیاحت ممالک شدند . روایت شده که او آنانرا از رفتن به قلعه ذات الصور یا هش ربا منع کرد با اینهمه آنان بر خلاف وصیت پدر بدان قلعه رفتند و تصاویر و نقوش عجیب دیدند از آن جمله تصویر دختر شاه چین و عاشق او شدند و به طلب او بر آمدند . دو برادر بزرگتر نومید شدند و مردند و برادر کوچکتر کامیاب گردید

جملاتی از کاربرد کلمه هوش ربا

چه ماه؟ ماه جبینی بلند بالایی! چه ماه؟ هوش ربا دلبری ز خاص و عام
کیست زان جلوه مستانه نگردد بیهوش؟ که ز سر تا به قدم هوش ربا می آیی
چون باز به خویش آمدم از عالم مستی گفتم که بگو آن صنم هوش ربا را
داری بجام باده هوش آوری، چو عشق این باده های هوش ربا را چه میکنی؟!
در مقامی که کماندار بود هوش ربا جای رحم است بر آن صید که غافل باشد
نیست حزین ازین جهان، هوش ربا نشید تو صرف حدیث عشق کن، نغمهٔ جانفزای را
دل معنی بود از نازکی لفظم خون همچو می، شیشه من هوش ربا افتاده است
دوش که شمع سان تنم مایهٔ اشک و آه بود آمد وکرد پرسشم، هوش ربا نگار من
نگاه حوصله سوزست و خنده هوش ربا ترا دلیر تماشا که می تواند کرد؟
چون عهد بتان توبه ی ما دیر نپایید هرگز نتوان ترک می هوش ربا کرد