معنی کلمه هاروی در لغت نامه دهخدا
هاروی. ( اِخ ) ویلیام. پزشک انگلیسی ، در سال 1578 در فولکستن متولد شد و در سال 1658م. در لامبت درگذشت. در سال 1615 به استادی کرسی تشریح و جراحی کلژرویال انتخاب شد. با شارل اول در تبعید به سر برد و پس از مرگ پادشاه به لامبت بازگشت. کتابخانه و قسمتی از ثروتش را به مدرسه اطباء بخشید. نام هاروی در اثر کشف جریان خون جاودانی شده است. پیش از وی میشل سروه جریان ریوی را حدس زده بود. کلمبو و آرانزی رسیدن خون را به قلب از وریدهای شریانی و ورید اجوف تحتانی محقق کرده بودند، ولی این اطلاعات صحیح تمام پراکنده و آشفته بود. و هیچگونه پیوستگی نداشت. هاروی در سال 1609 م. پزشک بیمارستان سن بارتلمی بود. در سال 1617 م. یعنی دو سال قبل از آنکه بیکن کتاب ارغنون جدید را تنظیم کند با دربار ژاک اول بستگی پیدا کرد. هاروی بسیارزود جالینوس را کنار گذاشت. از گفتار اوست : «تشریح و وظایف الاعضاء را از کتاب نمیتوان آموخت چون تنها وسیله آموزش آن کالبدشکافی و تجربه است. از گفتار فلاسفه در این راه بجایی نمی توان رسید، بلکه در دستگاه بدن انسان به مطالعه باید پرداخت ». وی کرمها و خرچنگها و ماهیهای بسیاری را شکافت و قلب آنها را آزمایش کرد. و کوشش کرد که مطالعه در جریان خون را که طرح اولیه آن بوسیله میشل سروه ریخته شده بود کامل کند. بررسی این مسئله امروز بسیار آسان است ، بر روی صفحه ای قورباغه زنده را ثابت نگاه میداریم. و بوسیله میکروسکپ غشاء شفاف و پنجه های آن را آزمایش می کنیم و می بینیم که چگونه خون در داخل رگها حرکت میکند و در رگهای مویین نفوذ میکند، اما در زمان هاروی میکروسکپ هنوز اختراع نشده بود. طبیعی دان بزرگ با توجه به این موضوع که قلب در هنگام انقباض مانند ماهیچه های دو سر سخت تر میشود، پی برد که ممکن است ساختمان آن مانند عضلات میان خالی باشد. آنگاه با توجه به اینکه در هر انقباض مقداری خون وارد شریان آئورت میگردید. بدین طریق استدلال کرد: فرض میکنیم قلب 72 بار در هر دقیقه بتپد و حفره ای که خون از آن صادر میشود فقط شامل 60 گرم خون باشد در این صورت یک ساعت ، قلب انسان در حدود 250 کیلوگرم خون را به داخل بدن میفرستد! این همه خون به کجای بدن میرود؟ آنگاه فرض مهم خود را ناچار پیش کشید: به نظر من این موضوع را تنها میتوان بوسیله جریان دائمی خون در بدن توضیح داد... آنگاه این فرض را کم کم با تجربه تأیید کرد، تا جایی که فرض مزبور به صورت قاطعی درآمد. «استدلال و تجربه هر دو این موضوع را تأیید میکند که خون با نیروی محرکی که از حفره ها میگیرد از ریه ها عبور کرده و در تمام جهات بدن از داخل سرخ رگها عبور میکند آنگاه از خلل و فرج گوشت عبور کرده از سرخ رگ به سیاه رگ میرود، سپس سیاه رگ ها از همه طرف در مجاورت سطح بدن خون را بطرف مرکز میبرند. به این طریق خون ابتدا در سیاه رگهای کوچک و سپس در سیاه رگهای بزرگ تر گردش میکند سرانجام سیاه رگ ها آن را وارد در سیاه رگ اجوف میکنند و از آنجا به دهلیز راست قلب میرود. پس در واقع خونی که در داخل سیاه رگها و سرخ رگها حرکت میکند همواره یکی است. و از همه این مطالب به این نتیجه میرسیم که خون بدن حیوانات عموماً مسیر مسدودی را گردش میکند و همواره برای گردش آماده است ». تمام این مطالب در سال 1628م. در یک جزوه هفتاد و دو صفحه ای که بسیار بد چاپ شده بود منتشر شد و لازم به تذکر نیست که فریاد خشم و نفرت عمومی را بلند کرد. زیرا هنوز عقیده جالینوس که قلب ، مرکز و جایگاه روح است و خون در کبد وجود دارد، در همه جا حکمفرما بود و همه چنین گمان میکردند که چون غذادر معده هضم شد بوسیله رودها وارد کبد میشود و در آنجا تبدیل به خون میگردد، سپس به آهستگی از آنجا خارج میشود و برای آبیاری تمام بدن حرکت میکند. اما هاروی به جای این حرکت کند یک سلسله حرکات تند و توفانی گذاشت که بوسیله مجاری گوناگون انجام میگرفت و قلب یا مرکز روح را تا حد یک تلمبه عادی پائین آورد.