معنی کلمه کاستر در لغت نامه دهخدا
کاستر. ( اِخ ) حاکم نشین ناحیه تارن در ساحل «اگو» مصب تارن. جمیت 30781 تن. راه آهن دارد تا 24هزارگزی جنوب شرقی «البی » محصول آن انواع پارچه های پشمی ، و ماهوت و شبکلاه و جوراب و پوست است. زادگاه «داسیه » ، «ساباتیه » میباشد. تمام ناحیه 19 کانتن و 154 کمون و 158000 نفر جمعیت دارد.