یلقی

معنی کلمه یلقی در لغت نامه دهخدا

یلقی. [ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آتابای بخش پهلوی دژ شهرستان گنبدقابوس ، واقع در 12000گزی خاور پهلوی دژ، کنار راه فرعی پهلوی دژ به داز، با 2000 تن سکنه. آب آن از رودخانه گرگان. این ده از قراء کوچک به نامهای زیر تشکیل شده است : میرزاعلی ، سلق ، سقر، اونق ، گامیشلی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

معنی کلمه یلقی در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یُلْقِی: القاء می کند (کلمه القاء به معنای طرح و افکندن است و این از مواردی است که باب افعال معنی متضاد با سایر بابها دارد. مثلاً در ملاقات و تلاقی رسیدن و روبروشدن دو چیز به یکدیگر منظور است و در القاء جدا شدن )
ریشه کلمه:
لقی (۱۴۶ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه یلقی

«لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً» ای قبیحا من القول. اللّغو ما یلقی من الکلام و یؤثم فیه. لغو سخن نابکار است و سخن فحش که مردم بآن گناهکار شوند، و گفته‌اند که لغو آن است که آن را معنی نباشد و از شنیدن آن هیچ فایده نبود، ربّ العالمین میگوید در بهشت این چنین سخنهای بیهوده بی‌فایده نگویند و نشنوند. «إِلَّا سَلاماً».
و کقوله: لقی اللَّه و ما علیه خطیئة، و کقوله: ما منکم من احد الا و هو یلقی اللَّه لیس بینه و بینه ترجمان هذا و امثاله.
آن گه گفت: وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ و اگر آزاد مرد صبر کند و خویشتن را در عزوبت نگه دارد، و کنیزک را بزنی نکند او را به بود، تا فرزندش بنده کسی نباشد. یونس بن مرداس گفت خادم انس مالک که: پیش انس و ابو هریره نشسته بودم. انس گفت: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «من احبّ ان یلقی اللَّه عزّ و جلّ طاهرا مطهّرا فلیتزوّج الحرائر»، و ابو هریره گفت: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: «الحرائر اصلاح البیت و الاماء هلاک البیت».
روی ابو هریره قال: سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: کلّ ابن آدم یلقی اللَّه عز و جلّ بذنب قد أذنبه، یعذّبه علیه ان شاء او یرحمه الا یحیی بن زکریا.