[ویکی فقه] کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش. را می توان نقطه عطفی در روابط ایران و انگلیس دانست. با این کودتا انگلستان موفق شد، بدون حضور جدی رقیب خود یعنی روسیه، نقش گسترده خویش را در ایران تثبیت کند. این کودتا که توسط دولت انگلیس طراحی شده بود، با مساعدت عوامل خارجی و ایادی داخلی و دست نشانده های این حکومت به سرانجام رسید. این کودتا مقدمات تغییر سلطنت قاجار (در این زمان در ایران احمد شاه قاجار حکومت را در دست داشت.) به پهلوی را فراهم کرد و فصل جدیدی را در تاریخ ایران رقم زد. ← هرج و مرج پس از جنگ جهانی اول در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹م. که طراح آن انگلیس بود، هم عواملی از این کشور در روند اجرایی شدن آن به طور مستقیم دخیل بودند و هم عوامل داخلی در شکل گیری آن نقش داشتند. ← عوامل انگلیسی از جمله پیامدهای این کودتا می توان به موارد ذیل اشاره کرد:۱. دستگیری گسترده شخصیت های برجسته سیاسی، در تهران؛ همانند «قوام الدوله»، «ممتازالدوله»، «سید حسن مدرس» که دستگیر و بازداشت شدند. ۲. ایجاد ارتش متحدالشکل۳. سرکوب کلیه شورش ها و مبارزات آزادی بخش۴. سلطه همه جانبه انگلیسی ها در ایران۵. شتاب هرچه بیشتر روند قدرت گیری رضاخان.رضاخان به تدریج بر قدرت خویش افزود و با زد و بند های سیاسی و با کمک نیروی نظامی، سرانجام در سال ۱۳۰۴ش. به حاکمیت قاجاریه پایان داد و سلسله پهلوی را تاسیس کرد.
جملاتی از کاربرد کلمه کودتای ۱۲۹۹
مداخله بریتانیا در ایران در جریان کودتای ۱۲۹۹ به اوج خود رسید. گرچه خود کودتا توسط ایرانیان انجام شد، امداد حیاتی ای از افسران نظامی و مقامات بریتانیا دریافت کرد و احتمالاً توسط آنان شروع شد. مهمتر از همه سرلشکر سر ادموند آیرونساید، فرمانده نیروی شمال ایران، سرهنگ دوم هنری اسمیت، که بهطور غیررسمی و «تقریباً محرمانه» وابسته به قزاقها در قزوین بود. با این که نقش بریتانیا در به قدرت رساندن رضاخان اساسی بود، نفوذ آنان در تهران پس از کودتا به سرعت و به وضوح افول کرد.
اندکی پس از کودتای ۱۲۹۹ و قدرت گرفتن سردار سپه، احمدشاه به اروپا رفت. پس از خروج احمدشاه از ایران عوامل رضاخان، اندیشه الغای سلطنت و رئیسجمهور شدن سردار سپه را پیش آوردند که با مخالفت و مقاومت شدید برخی از سیاسیون، روحانیان و مردم، طرح جمهوری با شکست روبرو شد. پس از اعلام وفاداری سردار سپه به احمدشاه، وی به ایران بازگشت اما بار دیگر پس از نخستوزیری سردار سپه به اروپا رفت.
نمای داخلی دارای این نقوش است: صحنه تسخیر تهران در کودتای ۱۲۹۹ در نزدیکی دروازه و برج و باروهای تهران (احتمالاً دروازه قزوین)، نگاره تمام قد سربازان لژیون قزاق، مسلسل و نقوش فرشته پیروزی که کم و بیش از حجاریهای طاق بستان اقتباس گردیدهاست.
در سال ۱۳۳۳ تصمیم به فعالیت مجدد در سینما گرفت که ناکام ماند. حاصل این فعالیت فیلمی بود با نام سوار سفید که ناتمام ماند در سال ۱۳۳۸ فیلمنامهای نوشت با عنوان کودتای ۱۲۹۹ که نتوانست آن را تبدیل به فیلم کند.
سلطان ایرجخان فرزند میرپنج حسنآقا به علت دوستی پدرش با رضاخان مورد توجه وی بود. در کودتای ۱۲۹۹ آجودان میرپنج رضاخان بود. مدتی آجودان لشکر اول مرکز بود. بعد فرمانده گردان شد. در ۱۳۰۴ با درجه سرهنگی به معاونت لشکر خراسان رسید. پس از عزل جانمحمدخان کفیل فرماندهی لشکر خراسان شد. در ۱۳۱۳ به درجه سرتیپی ارتقاء یافت و در ۱۳۱۷ درجه سرلشکری گرفت.
در همین زمان ژنرال آیرونساید طرح کودتای ۱۲۹۹ را برای به قدرت رسیدن رضاخان که فرماندهٔ آتریاد همدان بود به اجرا درآورد و قزاقها تهران را تصرف کردند. رضاخان با نام «سردار سپه» به فرماندهی دیویزیون قزاق رسید و این دیویزیون پایهٔ تشکیل ارتش نوین ایران شد.