معنی کلمه نرگسه در لغت نامه دهخدا
گرد نرگسدان گردون بین هزاران نرگسه
هر طرف زین نرگسه صد گلستان آمد پدید.عمید لومکی ( از انجمن آرا ).در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته
گردون هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته.خاقانی.این صدهزار نرگسه بر سقف این حصار
رخسار ما چو نرگس نو زرد کرده اند.خاقانی. || ( اِخ ) پروین را نیز گفته اند. ( برهان قاطع ) ( از جهانگیری ). نرگسه چرخ. ثریا. پروین. پرن. کوهان ثور :
بر سقف چرخ نرگسه داری هزار صف
از بند آن دو نرگس شهلاچه خواستی.خاقانی.نعل پی اسب اوست وز عمل دست اوست
آن ده و دو نرگسه بر سر کیوان او.خاقانی.
نرگسه. [ ن َ گ ِ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سراب دوره بخش چگنی شهرستان خرم آباد، در 9هزارگزی راه خرم آباد به کوهدشت در منطقه کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 180 تن سکنه دارد. آبش از چشمه نرگسه ، محصولش غلات و حبوبات و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن سیاه چادر و جاجیم است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).