نادو

معنی کلمه نادو در لغت نامه دهخدا

نادو. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو. در 38 هزارگزی شمال غربی ماکو و دو هزارگزی جاده شوسه پیراحمد کندی واقع است. در 3500 گزی مشرق مرز ایران و ترکیه قرار دارد. کوهستانی و سردسیر و هوایش سالم است. 62 نفر در آنجا مسکن دارند. آبش از چشمه است و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنعت دستی اهالی جاجیم بافی. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 522 ).

معنی کلمه نادو در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو .

جملاتی از کاربرد کلمه نادو

در مناطق تامیل نادو و کرالا در هنگام آسیاب کردن از ادویجات و عدس استفاده می‌شود.
حکام هویسالا اصالتاً از مالندو بودند که در قرن ۱۲ میلادی تحرکات نظامی به سمت غرب و امپراتوری چالوکیا غربی ادامه دادند و توانستند منطقه امروزی کارناتاکا و مناطق شمالی رود کاوری متصرف و اشغال کنند. با آغاز قرن ۱۳ میلادی آنها حکام اکثر منطقه کارناتاکا، بخشی از تامیل نادو و بخش‌های غربی آندرا پرادش و تلانگانا در فلات دکن بودند.
در هند، مجسمه‌های برنزی از دورهٔ شاهنشاهی کوشانی، گوپتا و دوره‌های بعدی، یافت شده‌است. صنعتگران هندی مربوط به دورهٔ امپراتوری چولا در تامیل نادو از برنز برای ساختن مجسمه‌های پیچیده با جزئیاتی پرآذین که خدایان هندوئیسم را نشان می‌داد، استفاده کرده‌اند.
برهمن‌های تامیل یک جامعه مذهبی قومی متشکل از برهمن‌های هندو با زبان تامیلی هستند که عمدتاً در تامیل نادو زندگی می‌کنند، البته قابل توجه است که تعداد آنها در تلانگانا، آندرا پرادش، کرالا، کارناتاکا، علاوه بر سایر مناطق هند و همچنین سریلانکا، بسیار زیاد است.
در کارناتاکا، ماهاراشترا، گوا، آندرا پرادش، تامیل نادو و کرالا جشنواره را با سرو صدای زیاد، دو هم جمع شدن خانوارها و مراسم پرخرج جشن می‌گیرند. روز، با دوش گرفتن (حمام روغن) آغاز می‌شود و با دعا ادامه میابد.