مالوه. [ مال ْوَ ] ( اِخ ) در هند مرکزی است به شمال دکان. ( ابن بطوطه ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ایالت مرکزی هندوستان. ( ناظم الاطباء ). مالوه یکی از قدیمترین دولتهای طایفه رجبوت است که مدتها در مقابل تعرض مسلمین از خود مقاومت بخرج داده و سلسله های سلاطین هندوی آن ، پایتخت خود «اوجین » را یکی از مراکز معتبر علم و ادب کرده و به همین جهت در تاریخ ذکری به خیر دارند. مالوه مدت سه قرن مقاومت نمود تا در عهد سلطان بلبن از سلاطین دهلی مطیع شد. سرحد طبیعی آن عبارت بود از طرف جنوب نهر نربدا، از شمال چمبل و از مغرب گجرات و از مشرق بند لخند. پایتخت سلاطین اسلامی مالوه ( از 804 تا937 هَ.ق. ) در شهر مندو قرار داشت که آن را هوشنگ غوری در جلگه وسیعی در میان دره های عمیق ساخته بود و مساجد آن اشتهار بسیار داشت. ( از ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 279 ). و رجوع به همین مأخذ و مالوا شود. مألوه. [ م َءْ ] ( ع ص ) ( از «ال هَ» ) پرستیده. ( از منتهی الارب ). معبود. ( محیط المحیط ). معبود و پرستیده شده و مسجود. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه مالوه در فرهنگ فارسی
پرستیده معبود
جملاتی از کاربرد کلمه مالوه
پدر بازبهادر «شجاع خان» از منسوبان شیرشاه سوری بود که از ۹۴۹ در شمال مالوه حکومت داشت. بازبهادر پس از مرگ پدر، برادرش را به قتل رساند تا خود در ۹۶۴ «سلطان» لقب گیرد. او ابتدا در پی حملات اکبر کبیر و سپاهیانش عقبنشینی کرد و گرچه پایتخت خود را ترک کردهبود، در کوههای اطراف مالوه مقاومت میکرد. لیکن از این وضع خسته شده و منصب «دو هزاری» را از سوی گورکانیان پذیرفت و از ۹۷۸ تا آخر عمر مطیع گورکانان بود.
به عزم مالوه بس راه پیمود که آن جا ی عبادت گاه او بود
به عزم مالوه بس راه پیمود که آنجاها عبادت گاه او بود