یفتر
معنی کلمه یفتر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه یفتر در دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
فتر (۲ بار)
«فتور» همان گونه که «راغب» می گوید: به معنای سکون بعد از حدت، و نرمش بعد از شدت، و ضعف بعد از قوت است.
جملاتی از کاربرد کلمه یفتر
«لِکَیْ لا یَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَیْئاً» ای حتّی یعود بعد العلم جاهلا و یصیر کالصّبیّ الّذی لا عقل له گفتهاند این در شأن کسیست که مؤمن نبود امّا مؤمن اگر چه پیر شود علمی که او را دادهاند وا نستانند. و قیل معناه لئلّا یعمل بعد عمله شیئا ای یفتر عن العمل بالعلم لانّ تأثیر الکبر فی العمل اکثر منه فی العلم. و گفتهاند گردش احوال بنده آن راست که تا خلق بنظر عبرت نگرند و بدانند که آن خداوند که قادرست که بنده را از حال علم با حال جهل برد، قادر است که او را بمیراند و باز او را زنده گرداند، «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ قَدِیرٌ» که وی جلّ جلاله داناست و تواناست بهر چه خواهد.
اینست که اللَّه گفت: یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ مجاهد گفت قومی از دین اسلام مرتد گشتند، این آیت در شأن ایشان فرو آمد، یعنی که اول در نور اسلام بودند و طاغوت ایشان را از نور اسلام بیرون کرد و فاظلمت کفر افکند، و طاغوت ایشان شیطان بود و هواء نفس، هر چه بنده را از حق برگرداند آن را طاغوت گویند، ازین جهت یُخْرِجُونَهُمْ بلفظ جمع گفت، اما اهل معانی آیت بر عموم راندند و گفتند، مراد باین جمله کافران زمیناند، و بیرون آوردن ایشان از نور، نه آنست که ایشان را نوری بود و از آن بیفتادند، لکن معنی آنست که ایشان را خود از نور باز داشتند. حسن گفت ان لا یدعهم یدخلونه و این در لغت روا و روانست، یقال قد ضمّنت القوم دم فلان، و اخرجتک منه ای لم ادخلک فیه ثم قال: أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ ای لا یموتون لا یفتر عنهم و هم فیه مبلسون.