گائو
معنی کلمه گائو در لغت نامه دهخدا

گائو

معنی کلمه گائو در لغت نامه دهخدا

گائو. [ ءُ ] ( اِخ ) رئیس بحریه ایران در زمان اردشیر دوم هخامنشی و داماد تیری باذ. ( ایران باستان ص 1127 ).

معنی کلمه گائو در فرهنگ فارسی

نام رئیس بحریه ایران در زمان اردشیر دوم هخامنشی و داماد تیری باذ ( نیمه دوم قر.۴ ق م . ) ( ایران باستان ۱۱۲۷ لغ . )

معنی کلمه گائو در دانشنامه عمومی

۱۵°۲۰′۵۶″شمالی ۰°۴۵′۳۶″شرقی۱۵٫۳۴۹°شمالی ۰٫۷۶۰°شرقی / 15. 349; 0. 760
گائو مرکز استان گائو و پایتخت کشور ازواد است.
این شهر بر کرانهٔ رودخانهٔ نیجر واقع شده و جمعیت آن در سال ۲۰۰۵ برابر با ۵۷٬۹۷۸ نفر بود.
گائو (قلمرو). گائو ( در هلندی: gouw ؛ فریسی غربی: gea ) اصطلاحی ژرمنی برای مناطق درون یک کشور است که اغلب اشاره به استانی کنونی یا پیشین دارد. این اصطلاح در سده های میانی مورد استفاده قرار داشت، و اغلب می توان آن را برابر با «شایر» در انگلستان دانست. کاربرد اداری این اصطلاح به عنوان یک زیربخش قلمرویی در دوره آلمان نازی میان سال های ۱۹۳۳–۱۹۴۵ احیا شد. امروزه نیز این عنوان درون نام های منطقه ای مانند راینگو ( Rheingau ) یا آلگو ( Allgäu ) دیده می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه گائو

او هفتمین نواده از نسل امپراتور تائی زو، مؤسس سلسله سونگ، بود. هنگامی که تنها فرزند پسر امپراتور گائو زونگ درگذشت، او به کارگزارانش فرمان داد که در تمام چین جنوبی به دنبال فرزندان سلطنتی از نسل امپراتور تائی زو بگردند. (اکثر خویشاوندان نزدیک گائوزونگ در حمله سلسله جین به کایفنگ -پایتخت سابق سونگ- اسیر شده بودند.)
امضای این عهدنامه سبب خشم دولتمردان سونگ شد و آنان گائو زونگ را برکنار کردند.
اقوام ساکن گائو عبارتند از سنغای، بوزو، طوارق، بامبارا و کونتا.
امپراتور ژزونگ در هنگام به قدرت رسیدن تنها ۹ سال داشت و به همین دلیل، مادر بزرگش امپراتریس گائو حکومت را اداره کرد. در زمان او اقدامات مفیدی انجام گرفت ؛ مالیات‌ها کاهش یافت و جنگ با شیای غربی متوقف گشت.
پایتخت این امپراتوری شهر گائو بود که این شهر از سده یازدهم مرکز یک پادشاهی کوچک بوده‌است.
منطقه گائو در خاور مالی قرار دارد و مرکز آن شهر گائو است.