چار اصل

معنی کلمه چار اصل در لغت نامه دهخدا

چاراصل. [ اَ ] ( اِ مرکب ) عناصر اربعه ( آب و خاک و باد و آتش ) :
یک دو شد از سه حرفش چاراصل و پنج شعبه
شش روز و هفت اختر نه قصر و هشت منظر.خاقانی.

معنی کلمه چار اصل در فرهنگ فارسی

عناصر اربعه

جملاتی از کاربرد کلمه چار اصل

چه ذوق دارند این چار اصل ز آمیزش نبات و مردم و حیوان نتیجه این چار
تا ز تاثیر نه فلک چار اصل کار کردست و کار خواهد کرد
پس‌ به نام یازده فرزند پاک او که هست بر سه فرع و چار اصل ونه فلکشان اقتدار
نه دایره چرخ شده خط شریفش چار اصل جهان گشته سه انگشت دبیرش
کعبه ای از چار اصل این فضایل کرده راست سقف آن از چار رکن شرع برپا ساخته
از نه سپهر اطلس از هفت نجم خورشید از چار اصل آتش وز هرسه فرع حیوان
خاقان اکبر آنکه دو عید است در سه بعد شش روز و پنج وقت ز چار اصل گوهرش
یک دو شد از سه حرفش چار اصل و پنج شعبه شش روز و هفت اختر نه قصر و هشت منظر