چار رکن
معنی کلمه چار رکن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه چار رکن
ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت خورشید سرفرازی در سایه کلاهت
اولش بوبکر و آخر مرتضا چار رکن کعبهٔ صدق و صفا
نشسته خامش و با چار رکن در گفتار شکسته شهپر و با هفت چرخ در پرواز
جوع است و عزلت و سهر و صحت، چار رکن زین چار رکن قصر ولایت قوی بناست
در چار رکن و شش جهت و هفت بارگاه کار عزا و شغل مصیبت به آن رسید
تو کعبه مکارم بر چار رکن رهبر ار باد بر گذشته در کعبه آرمیده
وزین چار شهزاده کامران مسخر کند چار رکن جهان
اگر باشد حصار چار رکن عالم از آهن به دست فتح آن گیتیستان ناچار میآید
میان چار رکن و هفت دایر شود هفتاد میغ از غیب ظاهر
جزم میدانم کزین پس مینهد از چار رکن از طلب این سرفرازان بر جناب او جباه