پوزش پذیر

معنی کلمه پوزش پذیر در لغت نامه دهخدا

پوزش پذیر. [ زِ پ َ] ( نف مرکب ) پذیرنده پوزش. اوّاب. قابل التوب. عذرپذیر. عذرپذیرنده. معذوردارنده. بخشنده :
به دل یاد کار گذشته مگیر
که یزدان به بنده ست پوزش پذیر.فردوسی.چو پیمان کند شاه پوزش پذیر
کزین پس نیندیشد از کار پیر...فردوسی.خداوند بخشنده دستگیر
کریم خطابخش پوزش پذیر.سعدی ( بوستان ).|| ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. || که پوزش تواند پذیرفت. که لایق و درخور پوزش تواند بود: گناهی پوزش پذیر.

معنی کلمه پوزش پذیر در فرهنگ عمید

۱. پذیرندۀ پوزش، عذرپذیر.
۲. کسی که عذر گناهکار را بپذیرد و از گناه او درگذرد: به دل یادِ کار گذشته مگیر / که یزدان به بنده ست پوزش پذیر (فردوسی: لغت نامه: پوزش پذیر )، خداوند بخشندۀ دستگیر / کریم خطابخش پوزش پذیر (سعدی۱: ۳۳ ).

معنی کلمه پوزش پذیر در فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که عذر گناهکار را قبول کند و از او در گذرد عذر پذیر.
بپذیرد، وازگناه اودرگذرد، پذیرنده پوزش، عذرپذیر، کسی که عذرگناهکاررا

جملاتی از کاربرد کلمه پوزش پذیر

گفت الله ای شه پوزش پذیر رحم کن بر حال این ترسای پیر
لطف کن ای یوسف پوزش پذیر من تهی دستم، بضاعت، بس حقیر
یک خبر دارم بلی یزدان بود پوزش پذیر یک هنر دارم بلی هستم به ‌حق امیدوار
چو پیمان کند شاه پوزش پذیر کزین پس نیندیشد از کار تیر
کنون ازمن ایشاه پوزش پذیر کرم کن به کار گذشته مگیر
بگفتا: که ای میر پوزش پذیر که حق با تو بود ای جهانجوی میر