هجده هزار. [ هََ / هَِ دَه ْ هََ / هَِ ] ( عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) ( ...عالم ) هژده هزار نیز گویند. ( لسان العجم ). قدما معتقد بودند که هجده هزار عالم وجود دارد : «گفت بگوی در هجده هزار عالم آفریدگار یکی است ». ( اسکندرنامه ، نسخه سعید نفیسی ). در خود پدید کرده ز خود سر خود همی هجده هزار عالم اسرارآمده.عطار.پادشاه عالم هجده هزار آفریده بهر آن مرد بیشمار.میرنظمی ( از لسان العجم ).
معنی کلمه هجده هزار در فرهنگ فارسی
هژده هزار نیز گویند قدما معتقد بودند که هجده هزار عالم وجود دارد .
جملاتی از کاربرد کلمه هجده هزار
به شخص قدرش هجده هزار عالم صنع بود چو چشمهٔ سوزن ز تنگ میدانی
گر هجده هزار عالم ای جان پر گشت ز قال و قال ای جان
دانی چو ببینی از چپ و راست کاین هجده هزار عالم اینجاست
گفتمش از لبت چشان، گفت برو، وزین هوس هجده هزار هم چو خود بر سر راه من نگر
چو کرد ظاهر هجده هزار عالم را برای حکمت اظهار اگر عیان داری
برخود پدید کرده ز خود سر خود دمی هجده هزار عالم اسرار آمده
عالم ار هجده هزار و صد هزارست از قیاس نیست اندر کل عالمها چنو یک محتشم