ماه جبین. [ ج َ ] ( ص مرکب ) کسی که پیشانی وی مانند ماه درخشان و تابان باشد. ( ناظم الاطباء ) : چون فلک هرکه برد سجده خاک در تو شود از خاصیت خاک درت ماه جبین.سلمان ساوجی. || ازاسمای محبوب است. ( آنندراج ). معشوق زیباروی : خورشید نماینده بتی ، ماه جبینی کافوربناگوش مهی ، مشک عذاری.سنائی.
معنی کلمه ماه جبین در فرهنگ فارسی
کسی که پیشانیش مانند ماه (قمر ) درخشان باشد معشوق زیبا روی : خورشید نماینده بتی ماه جبینی کافور بنا گوش مهی مشک عذاری . ( سنائی . چا . مصف.۳۲۴ )
معنی کلمه ماه جبین در فرهنگ اسم ها
اسم: ماه جبین (دختر) (فارسی، عربی) معنی: ماه ( فارسی ) + جبین ( عربی )، مه جبین
جملاتی از کاربرد کلمه ماه جبین
گفت ای ماه جبین یوسف گل پیرهنم گل خوشبوی من ای اکبر شیرین سخنم!
دل صائب نخورد آب ز هر ماه جبین زنگ آیینه ارباب نظر مهتاب است
اکبر آن سرو قد ماه جبین شد چو مشتاق وصل حورالعین
به وفایی که نداری قسم ای ماه جبین هر جفایی که کنی بر دل ما عین وفاست
این نیست عرق کز رخ آن ماه جبین ریخت خورشید فلک رشته پروین به زمین ریخت
ای ماه جبین سر و بالا تو راحت روحی و روانی
گر شود شبنم فردوس همان رو به قفاست عرقی کز رخ آن ماه جبین غلطیده است
من خانهٔ آن ماه جبین می دانم گاهی به گمان گه به یقین می دانم
منم آن صبح سعادت که از آن خواب گران نگران بر رخت ای ماه جبین برخیزم