شاه بزرگ

معنی کلمه شاه بزرگ در لغت نامه دهخدا

شاه بزرگ. [ هَِ ب ُزُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پادشاه شاهان. شاهنشاه.شاه چند ناحیه که خود شاهان یا امرایی داشتند. مرحوم پیرنیا آرد: وقتی که چند مردم یا چند ولایت در تحت حکومت یکنفر واقع میشدند آریائیهای ایرانی او را چنین می نامیدند ( ده یوپت ) و فی الواقع امراء یا پادشاهان کوچکی بودند که نسبت بشاه بزرگ حال دست نشاندگی داشتند. اینها می بایست باجی بدهند یا هدایایی به دربار بفرستند و در موقع جنگ سپاهی برای شاه تهیه کنند اکثرپهلوانان داستانهای قدیم ما ( ده یوپت ) بودند که هر کدام ولایت یا ایالتی را بطور موروثی در خانواده خودداشتند. دولتهای آریایی در زمانهای قبل از تاریخ بیشتر شباهت به دولت اشکانی داشته اند. ( تاریخ ایران باستان ج 1 ص 160 ). || عنوان پادشاه اشکانی در ابتدا شاه و بعد شاه بزرگ بود و در زمان مهرداد موافق عقیده غالب مورخان به شاهنشاه تبدیل یافته است. ( ایران باستان ج 3 ص 2656 ). شاه دمتریوس [ پادشاه سلوکی ] چند سالی در گرگان بزیست و از قرار معلوم سکه ای زده که نوشته اش این است بازی ِ لوس ِ مگالی آرزاکی یعنی : شاه بزرگ ارشک. ( ایران باستان ج 2 ص 2677 ).

جملاتی از کاربرد کلمه شاه بزرگ

پایگاهیست مر او را بر آن شاه بزرگ زین سخن کس نشناسم که نباشد آگاه
پس آگاهی آمد به شاه بزرگ ز خاقان که شد نامدار سترگ
چو آگاهی آمد به شاه بزرگ که از بیشه بیرون خرامید گرگ
اولین اردوی منظم افغانستان با قطعات توپچی‌سواره و پیاده‌نظام در سال‌های ۱۷۴۷ تا ۱۷۷۲ در زمان سلطنت احمد شاه درانی تشکیل شده‌است. احمد شاه درانی سپهسالار و نظامی در طول سال‌های حکمرانی نادر شاه بزرگ مهارت‌های جنگی را کسب نمود. او اساس اولین اردوی منظم تاریخ افغانستان را پایه‌ریزی نمود. سردار محمدجهان خان پوپل زی یک آن را اداره می‌کرد. اردوی قوی و مستحکم احمد شاه درانی پس از مرگ وی به پارچه‌های متعددی تقسیم شد و از طرف پسرانش در مقابل همدیگر در خانه جنگیها (جنگ‌های داخلی) کار گرفته شد که یکی از عوامل شکست اردوی منظم احمد شاه درانی محسوب می‌شود.
نیای کوروش برای چندین نسل بر قبایل پارس حکمرانی می‌کرده‌اند که از حکاکی‌ها و گزارش‌های تاریخ معاصر کوروش هویدا است. در سنگ‌نبشتهٔ کوروش در پاسارگاد آمده‌است: «من کوروش شاه هستم، شاه هخامنشی»، «کوروش، شاه بزرگ، شاه هخامنشی» یا «کوروش، شاه بزرگ، پسر کمبوجیه، شاه هخامنشی». در حکاکی‌های شهر بابل از اور این‌گونه شروع می‌کند: «کوروش، شاه تمام جهان، شاه سرزمین انشان، پسر کمبوجیه، شاه سرزمین انشان» و در استوانهٔ کوروش، کوروش خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ شهر انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان نواده چیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، از خانواده‌ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معرفی کرده‌است.
چو بشنید پیغام شاه بزرگ زمین را ببوسید سام سترگ
همان از منوچهر شاه بزرگ چه آمد به سلم و به تور سترگ
پس آگاهی آمد به شاه بزرگ ز مهراب و دستان سام سترگ
نه دیوانه گشته ست شاه بزرگ که سوی گله راند از کوه، گرگ
پدرت آن گرانمایه شاه بزرگ زمانش بیامد بدان شد سترگ
ویشتاسپ، پدر داریوش بزرگ، ساتراپ بلخ بود. در این دوران، پس از مرگ بردیای دروغین بلخ شورید و سر از اطاعت از ویشتاسپ پیچید. داریوش یک سردار ارمنی به دادارسی را برای سرکوبی شورش فرستاد و او در مرو شورشیان را با موفقیت شکست داد. گفته شده ماسیشته پسر داریوش نیز برای مدتی شهربان بلخ بوده است. از ویشتاسپ پسر خشایارشا نیز به عنوان شهربان بلخ نام برده شده است. پس از به قتل رسیدن خشایارشا، شخصی به نام آرتابان در بلخ شورش کرد و خود را شاه بزرگ نامید. با این حال ممکن است آرتابان و ویشتاسپ هردو یک نفر باشند.
جهاندار محمود شاه بزرگ به آبشخور آرد همی میش و گرگ