زندگی پس از مرگ
معنی کلمه زندگی پس از مرگ در دانشنامه عمومی

زندگی پس از مرگ

معنی کلمه زندگی پس از مرگ در دانشنامه عمومی

زندگی پس از مرگ مفهومی است که می گوید جوهر وجودی و هویت فرد یا جریان آگاهی وی، پس از مرگ فیزیکی، به حیات خود ادامه می دهد. با توجه به دیدگاه های مختلف در مورد زندگی پس از مرگ، بخش وجودی فرد که پس از مرگ باقی می ماند، ممکن است یک عنصر جزئی یا کل فطرت یا بخش روحانی وجود فرد باشد. که با خود حمل می کند و ممکن است هویت شخصی را ارائه دهد. اعتقاد به زندگی پس از مرگ در تناقض با اعتقاد به پایان آگاهی پس از مرگ است.
در برخی از دیدگاه ها، این تداوم وجودی در قلمرو معنوی صورت می گیرد و در دیدگاه های رایج دیگر، ممکن است فرد در این دنیا متولد شود و چرخه زندگی را دوباره آغاز کند؛ احتمالاً بدون هیچ خاطره ای از آنچه در گذشته انجام داده است. در این دیدگاه، چنین تولدها و مرگ هایی ممکن است بارها و بارها به طور مداوم رخ دهد تا زمانی که فرد به قلمرو معنوی یا دنیای دیگر دسترسی پیدا کند. نظرات اصلی در مورد زندگی پس از مرگ از دین، باطن گرایی و متافیزیک نشأت می گیرد.
برخی نظام های اعتقادی، همچون ادیان ابراهیمی، معتقدند که مردگان پس از مرگ، به مکانی خاص که خدا با قضاوت الهی خود بر پایه عمل یا اعتقادات فرد در طول زندگی تعیین می کند، منتقل می شوند. در مقابل، در سیستم های اعتقادی بر پایه تناسخ، مانند ادیان هندی، ماهیت ادامه حیات مستقیماً توسط اقدامات فرد در زندگی پایان یافته اش تعیین می شود.
به طور کلی خداباوران معتقدند که زندگی پس از مرگ در انتظار فرد است. پیروان برخی از ادیان عموماً غیرخداپرست تمایل دارند که به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشته باشند اما بدون اشاره به خدایی! صدوقیان فرقه ای قدیمی یهودی بودند که عموماً معتقد بودند که خدایی وجود دارد اما پس از مرگ وجود ندارد.
بسیاری از ادیان، خواه معتقد به وجود روح در جهان دیگری مانند مسیحیت، اسلام و بسیاری از نظام های اعتقادی بت پرست، یا تناسخ مانند بسیاری از اشکال هندوئیسم و بودیسم، معتقدند که جایگاه شخص در زندگی پس از مرگ پیامدهای رفتار آنها در طول زندگی است.
تناسخ مفهومی فلسفی یا دینی و بیان کننده مرحله ای از حیات موجود زنده است که زندگی جدیدی را در جسم یا هر کالبد دیگری بعد ازهر مرگ آغاز می کند. همچنین به آن تولد مجدد یا انتقال می گویند و بخشی از آموزه سمساره دربارهٔ وجود چرخه ای است. این اصل اساسی همه ادیان شاخص هند، یعنی بودیسم، هندوئیسم، جینیسم و سیک است. ایده تناسخ در بسیاری از فرهنگهای باستانی یافت می شود و اعتقاد به تولد دوباره توسط شخصیت های تاریخی یونانی مانند فیثاغورس، سقراط و افلاطون مطرح شد. به علاوه یک باور رایج از ادیان مختلف باستانی و مدرن مانند روح گرایی، حکمت الهی و اکنکار است. همچنین در بسیاری از جوامع قبیله ای در سراسر جهان، در مناطقی مانند استرالیا، شرق آسیا، سیبری و آمریکای جنوبی یافت می شود.
زندگی پس از مرگ (آلبوم). زندگی پس از مرگ ( به انگلیسی  : Life After Death ) دومین و آخرین آلبوم هنرمند اهل ایالات متحده آمریکا نوتوریوس بی. آی. جی است که در ۲۵ مارس ۱۹۹۷ تنها ۱۶ روز پس از مرگش منتشر شد. این آلبوم بیش از ۵ میلیون نسخه در سراسر جهان فروش رفت و از آن به عنوان یکی از تاثیرگذارترین آلبوم های تاریخ رپ یاد می شود. این آلبوم سه سال پس از آلبوم اول او با نام آماده برای مردن منتشر شد.
• آلبوم های ۱۹۹۷ ( میلادی )
• آلبوم های تهیه شده توسط رزا
• آلبوم های تهیه شده توسط شان کامز
• آلبوم های منتشرشده پس از مرگ خالق اثر
• آلبوم های آریستا رکوردز
• آلبوم های مفهومی
• آلبوم های دنباله
• آلبوم های نوتوریوس بی. آی. جی
• مقاله های دارای میکروفرمت اچ اودیو
• صفحه هایی که از جعبه اطلاعات آلبوم با پارامترهای نامعلوم استفاده می کنند
معنی کلمه زندگی پس از مرگ در دانشنامه اسلامی
جملاتی از کاربرد کلمه زندگی پس از مرگ

معنی کلمه زندگی پس از مرگ در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باورمندان به ادیان توحیدی به نغمه های جاودانگی انبیای خویش گوش فرا می دهند و بدان دل می سپارند و ایمان دارند. این ادیان وقتی کسی را مؤمن تلقی می کنند که به جاودانگی یا رستاخیز باور داشته باشد. دیگر ادیان هم هر یک به نوعی به زندگی پس از مرگ قائلند. آنچه در پی می آید، تلاشی است که متفکران عرصه کلام و فلسفه در ارزیابی زندگی پس از مرگ و کیفیت آن بر فرض وجود، ارائه کرده اند. درست است که مؤمنان، به دلیل وحی، که بالاترین ادله است، به زندگی پس از مرگ باور دارند، اما متفکران مؤمن کوشیده اند تا در باب چگونگی و کیفیت آن به تامل پردازند.
پرسش هر انسانی که اندکی آشنایی با اطراف خود پیدا می کند و از لوازم زندگی کنونی سر در می آورد، این است که آیا پس از مرگِ بدن باقی هستیم یا مرگ، پایان وجود ماست؟ اگر باقی هستیم زندگی بعدی ما به چه صورت است؟ اگر چند پرسش حساس در زندگی آدمی باشد، این پرسش یکی از آنهاست. شاهد این سخن آن است که پرسش مذکور نه در دوره ای خاص از تاریخ محصور شده و نه در مرز خاصی از جغرافیا محدود گشته است. باورمندان به ادیان توحیدی به نغمه های جاودانگی انبیای خویش گوش فرا می دهند و بدان دل می سپارند و ایمان دارند. این ادیان وقتی کسی را مؤمن تلقی می کنند که به جاودانگی یا رستاخیز باور داشته باشد. دیگر ادیان هم هر یک به نوعی به زندگی پس از مرگ قائلند. آنچه در پی می آید، تلاشی است که متفکران عرصه کلام و فلسفه در ارزیابی زندگی پس از مرگ و کیفیت آن بر فرض وجود، ارائه کرده اند. درست است که مؤمنان، به دلیل وحی، که بالاترین ادله است، به زندگی پس از مرگ باور دارند، اما متفکران مؤمن کوشیده اند تا در باب چگونگی و کیفیت آن به تامل پردازند. مسلم است که این تلاش در حد بشری است و از این رو در طول تاریخ با تغییرات و دگرگونیها و پیشرفتها قرین بوده است. پرسشهای فراوانی در این باره پیش رو قرار دارند که همگام با پیشرفتها در عرصه های دیگر هم پاسخ دریافت می کنند و هم زمینه ساز پرسشهای عمیقتر می شوند.
مسائل زیر بنایی
هر پاسخی به پرسش یاد شده، متوقف بر دو مساله مشکل فلسفی است، مساله اول به «مساله نفس و بدن» (The Problem of Mind and Body) معروف است، یعنی مساله ناظر به تبیین رابطه میان نفس و بدن (دوگانه انگار باشیم) یا حالتهای نفسانی و حالتهای بدن (اگر تک انگار باشیم) مخصوصاً حالتهای مغزی و اعصابی. این مساله از مهمترین مسائل ذهن (نفس) به شمار می آید، زیرا نه فقط تحقیق در مساله «بقای فرد پس از مرگ جسمانی» بر مساله یاد شده مبتنی است، بلکه بحثهای دیگر فلسفه ذهن همچون مباحث آگاهی، هویت شخصی (مساله دوم)، آزادی اراده، بیماری روانی، نفش ذهن در رفتار و مقایسه میان نفسانیات آدمی و دیگر حیوانات و. . . نیز بر آن تکیه دارد. در پاسخ به این مساله نظریه های متفاوتی ارائه شده که معمولا به دو دسته تنظیم می شوند:الف. نظریه های فیزیکالیستی یا ماده گرایانه که متفقا بر این باورند که انسان یک موجود کاملاً فیزیکی است و چیزی به عنوان نفس یا روح غیر مادی و غیر بدنی وجود ندارد.ب. نظریه های دوگانه انگارانه که بر این باورند که آدمی به نوعی مرکب از بدن فیزیکی و روح غیر مادی است.البته قابل توجه است که عده ای از طرفداران این نظریه به روح غیر مادی جایگاه ویژه ای داده آن را جوهر اصلی شخص انسانی معرفی می کنند و عده ای هر دو ساحت بدن و روح را. خلاصه این مساله در بحث ما به این صورت در می آید که «انسان چگونه موجودی است؟» یا «حقیقت انسان چیست؟» مساله دوم به مساله «هویت شخصی» (personal Identity) معروف است. بر چه اساسی می توان گفت که فرد خاصی که در عالم دیگر وجود خواهد داشت همان فردی است که در این جهان به سر برده است؟ عده ای ملاک عینیت یا هو هویت مذکور را مثلا بر عهده بدن و عده ای دیگر به حساب حافظه گذاشته اند. اکنون این دو مساله را با تفصیل بیشتری بررسی می کنیم:
حقیقت انسان
ما هم در علم و هم در زندگی روزمره، اشیاء و موجودات را طبقه بندی می کنیم؛ به تعبیر دیگر، اشیاء و موجودات را در مجموعه هایی با نامهای متعدد قرار می دهیم. کیفیت این رده بندی آثار فراوانی را به همراه دارد؛ خوردنی و غیر خوردنی، اجسام آسمانی و زمینی، موجودات بیماری زا و درمانگر. نمونه هایی از رده بندیهای رایج در علوم مختلف است. اما یک عنصر مهم در طبقه بندی موجودات، که عموما در نظر گرفته می شود عنصر «حیات» است: آیا فلان موجود زنده است یا نه؟ از این جهت با دو مجموعه سرو کار داریم که اجتماع آنها همه اشیاء عینی را در بر می گیرد. این عنصر به قدری محوری و اساسی است که اگر ندانیم موجودی زنده است یا غیر زنده، به سختی می توان گفت که از آن تصوری قابل توجه داریم. عنصر دیگر، که اساسی بودن آن در همین حد از روشنی و وضوح است، «ذهن داشتن» است: آیا شیئی که به من نزدیک می شود ذهن دارد یا نه؟ از آنجا که جهت گیریهای ما در برابر اشیاء اطراف خود وقتی مشخص می شود که بدانیم شیء مذکور، مثلا احساساتی چون لذت و درد، یا عواطف و غیره را دارد یا نه، پرسش مذکور پرسش نا مانوسی نیست. از همین جهت است که ما خود را موجودی شاخص در میان سایر موجودات ذهنمند می دانیم و بر این باوریم که عواطف ما و توانایی ما بر عملیاتی چون انتزاع، اختراع و غیره در سطحی بسیار عالی است. تردیدی نیست که حالتها و وقایعی را که ما انسانها در زندگی خود تجربه می کنیم به دو مجموعه حالتهای جسمانی (Physical States) و ذهنی (Mental States) قابل تقسیم است. تمایز میان اعضای این دو مجموعه به گونه ای است که تحویل هیچ یک به دیگری ممکن به نظر نمی رسد و دست کم با وجود تلاشهای بسیاری که تا کنون به عمل آمده، و به احتمال قوی هیچ وقت، چنین تحویلی به سامان نرسیده و نخواهد رسید. هر دو مجموعه، اعضای فوق العاده متنوع و گوناگونی دارد که از هر عضو آن گاه زیر مجموعه های متعددی را می توان ساخت. مثلا پاره ای از حالتهای نفسانی زیر پوشش واژه «احساسات» (Feeling) قرار می گیرند، از جمله: درد، خارش و احساسهای بصری مختلف؛ و پاره ای دیگر زیر پوشش واژه «طرز تلقیهای گزاره ای» (Propositional Attitudes) جای می گیرند همچون: باور، میل و امید؛ و پاره ای دیگر زیر عنوان «عواطف»، (Emotions) مثل خشم، سرور و افسردگی .
ملاکهای دسته بندی حالات انسانی
...

جملاتی از کاربرد کلمه زندگی پس از مرگ

نیکنامیِ انسان زندگی پس از مرگ است عارفا به بدنامی خوب امتحان دادی
چشم باز کرد گفتم زندگی پس از مرگ گفتا من زنده ام و هر محبّی که خدای راست همه زنده اند.
تناسخ یک باور اصلی در ادیان هندی است (یعنی هندوئیسم، بودیسم، جینیسم و سیک‌گرایی)؛ اما گروه‌هایی هستند که به تناسخ اعتقاد ندارند ولی در عوض به زندگی پس از مرگ معتقد هستند. اگرچه اکثر فرقه‌های مسیحیت و اسلام معتقد نیستند که افراد تناسخ می‌یابند، اما گروه‌های خاصی در این ادیان به تناسخ اشاره می‌کنند. این گروه‌ها شامل اصلی‌ترین جریان‌های تاریخی و معاصر کاتاریسم، علویان، اهل حق (یارسان)، آیین مانوی، دروز، و چلیپای گلگون هستند. تبدیل نقطه به خط و حروف و اعداد مراحل تکامل این تفکر است و همان است که فیثاغورثیان، عدد را نقطۀ اولای کل عالم می‌دانستند و حاج محمدکریم خان رئیس طایفه شیخیه کرمان می‌گفت: «اکمل اعداد عدد هفت است».
«در حالی که بسیار ضعیف شده‌ام، احساس می‌کنم که زندگی پس از مرگ ادامه دارد، اما امیدوارم که چنین نباشد».
تناسخ در اشکال گوناگون، به عنوان یک اعتقاد باطنی در بسیاری از جریانات یهودیت از جنبه‌های مختلف اتفاق می‌افتد، در برخی از اعتقادات مردم بومی قاره آمریکا، و برخی از بومیان استرالیا (هر چند اکثر آنها به زندگی پس از مرگ یا جهان روح معتقدند). اعتقاد به تولد مجدد توسط شخصیت‌های تاریخی یونان، مانند فیثاغورس، سقراط و افلاطون و همچنین در ادیان مختلف وجود دارد.
از مهم‌ترین خدایان ایلامی می‌توان به این شوشینک اشاره کرد که در میان همهٔ خدایان ایلامی عمیق‌ترین نفوذ را بر روحیات ایلامی‌ها داشته‌است. این خدا فرمانروای جهان مردگان بود و الهه‌های همکار او ایشنیکَرَب و لَگَمَل بودند. در سرتاسر ایلام اعتقاد به زندگی پس از مرگ وجود داشته‌است، روح جدا شده از زمین توسط دو خدای راهنما، ایشنیکَرَب و لَگَمَل پیشواز و به سوی این شوشینک راهنمایی می‌شد که رأی خود را در مقام «ارزیاب روح‌ها» صادر می‌کرد.
اُزیریس یا اوزیریس، ایزد جهان زیرزمینی و زندگی پس از مرگ در اساطیر مصر باستان بود. او فرزند گب (زمین) و نوت (آسمان) بود. با خواهرش ایزیس ازدواج کرد و صاحب حوروس شد. برادرش ست (شب) او را کشت. اما زنده شد و خدای اموات گشت. ارواح قبل از اینکه بتوانند در جهان دیگر زندگی کنند، باید از برابر ازیریس بگذرند و تنها او بود که می‌توانست جاودانگی ببخشد.
در سال ۱۹۵۴ منتقد ادبی ای. جِی. کیاسون[اپ] بر آن بود که اولیس به زندگی پس از مرگ ایمان ندارد و تنیسون «به روشی غیرمستقیم» نشان می‌دهد که بی‌ایمانی اولیس سبب بی‌توجهی او به قلمرو و خانواده‌اش است. کیاسون این شعر را در بستر کلیات آثار تنیسون غیرمعمولی می‌داند، اما می‌گوید که برای فهم معنای شعر باید «غیرمستقیم بودن» آن درک شود. به گفتهٔ او شعرْ اعتقاد تنیسون را مبنی بر اینکه «بی‌توجهی به مقدسات دینی و واگذاردن همه‌چیز به امیال سبب انکار عیاشانه و ددمنشانهٔ مسئولیت و زندگی می‌شود» به تصویر می‌کشد.
فلسفه کنفوسیوس (فیلسوف چینی) (۵۵۱–۴۷۹ پیش از میلاد) که نهایتاً پایهٔ ایدئولوژی موفقیت خاندان‌های پادشاهان چینی و سیاستمداران نزدیک به آن‌ها در آسیای شرقی شد؛ که این ایدئولوژی شامل چندین نشانهٔ انسان گرایی مانند ارج دادن به انسان و زندگی بشر و نادیده گرفتن عرفان و خرافات بود. این خرافات شامل تفکر و تعمق دربارهٔ ارواح و زندگی پس از مرگ بود. در فلسفهٔ کنفوسیوس از این ارزش‌ها به وضوح حمایت می‌شود و این ارزش‌ها را در مکتب‌های فلسفی خود، به دانش آموزانشان منتقل می‌کردند.