عالم دیگر
معنی کلمه عالم دیگر در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه عالم دیگر
از حیرت است در جگر سنگ پای من هر دم مرا به عالم دیگر برنده کیست؟
درین محفل به مید تسلی خون مخور بیدل بیا در عالم دیگر رویم اینجا نشد پیدا
حضور محقق کابلی در افغانستان همزمان با ترویج اندیشههای کمونیستی و مارکسیستی در این کشور بود و وی به همراه چند عالم دیگر افغانستانی مثل واعظ بهسودی، محمدامین افشار و اسماعیل مبلغ به نقد و تقابل با اندیشههای چپ در حوزه علمیه کابل و تقویت گروههای مسلمان شیعی پرداختند. با روی کار آمدن حزب دموکراتیک خلق افغانستان که مورد حمایت شوروی بود، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران محقق کابلی افغانستان را ترک کرد.
از لاله و گلگشت چمن، همچو بهشت عالم ز بهار، عالم دیگر شد
هردم از کیفیت می چون فتم در عالمی مست باشم چونکه میل عالم دیگر کنم
چشم بد دور ازان سلسله زلف دراز که ز هر حلقه او عالم دیگر پیداست
ز دل در هر تپیدن عالم دیگر تماشا کن مکررنیست گرصدبار گویدشیشهقلقلرا
بی نیازان عالم دیگر مسخر کرده اند از هما زیر نگین بر سایه پر هیچ نیست
عشق چون با زیرکی همبر شود نقشبند عالم دیگر شود
خیالش در دل است اما چه حاصل غیر نومیدی پری در شیشه جز در عالم دیگر نمیباشد
مرا چون اشک هر سو می دواند چشم پر کاری که هر مژگان او در عالم دیگر کند بازی