غرچگان

معنی کلمه غرچگان در لغت نامه دهخدا

غرچگان. [ غ َ چ َ ] ( اِخ ) ساکن غرچه ( غرجستان ) است. ( فهرست شاهنامه ولف ) :
از ایران به کوه اندرآیم نخست
در غرچگان تا در بوم بست.فردوسی.چغانی و ختلی و بلخی ردان
بخاری و از غرچگان موبدان
برفتند با باژ و بر سم به دست
نیایش کنان پیش ایزدپرست.فردوسی.شه غرچگان بود بر سان شیر
کجا پشت پیل آوریدی به زیر.فردوسی.

جملاتی از کاربرد کلمه غرچگان

از ایران به کوه اندر آید نخست در غرچگان از بر بوم بست
خوردن شراب بهتر یا همچون غرچگان ثلث از وظیفه کسر نهادن ز مضطرا
شه غرچگان بود بر سان شیر کجا ژنده پیل آوریدی به زیر