معنی کلمه غرجستان در لغت نامه دهخدا
ازین نکوتر و مردانه تر فراوان کرد
به پای قلعه غور و به کوه غرجستان.فرخی ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 303 ).سپهبد سپه شاه شرق ابومنصور
فراتکین دوانی امیر غرجستان.فرخی.ترا آنجا غلامانند چون خوارزمشاه ای شه
دگر چون میرطوس و زآن گذشتی میر غرجستان.فرخی.بر آن شرط که هر قلعت که از حدود غرجستان گرفته بازدهد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 114 ). و روز سه شنبه غره صفر، ملطفه برید هرات و بادغیس و غرجستان رسید. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 506 ). رجوع به فهرست حبیب السیر چ خیام و احوال واشعار رودکی ص 420 و 998 و 1065 و تاریخ سیستان ص 410و مجمل التواریخ و القصص ص 422 و تاریخ بیهقی چ ادیب ص 515 و 540 و 640 و آتشکده آذر چ شهیدی ص 98 و 99 وتتمه صوان الحکمة ص 59 و اخبار الدولة السلجوقیة ص 59 و تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 130 و ج 2 ص 86 و فهرست تاریخ غازان و فهرست تاریخ مغول شود.