معنی کلمه عبدالرحمان در لغت نامه دهخدا
عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد مشهور به ابن عبدالرزاق. از فضلاء دمشق بود و او را کتابی است به نظم ، به نام قلائد المنظوم که در حدود 400 بیت و در فرائض است و نیز او راست : مفتاح الاسرار فی شرح الدرالمختار. وی به سال 1075 هَ.ق. متولد شد و در 1128 درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن عبدالرحمان موصلی از بزرگان شعرا در عصر خود بود.او را دیوانی است در شعر. وی به سال 1031 هَ. ق. به دمشق متولد و در 1118 درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن عمرو الاموی. محدث شام بود و قضاوت اردن و فلسطین یافت. وی به سال 170 هَ. ق. متولد و در 245 به دمشق درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ). و رجوع به تاریخ الخلفاء ص 260 شود.
عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن ابی زنادبن عبداﷲبن ذکوان القرشی... از حفاظ حدیث بود. ولایت خراج مدینه را یافت ، و به بغداد سفر کرد. وی به سال 100 هَ. ق. متولد شد و در 174 در بغداد درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن احمد، مکنی به ابوعمر معروف به ابی ذکوان. عالم به قراآت و از شیوخ قراء شام بود. وی به سال 173 هَ. ق. متولد و در 202 درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن احمدبن الحسن بن بندار العجلی الرازی ، مکنی به ابوالفضل. فاضل و عارف به ادب بود وی به سال 454 هَ. ق. درگذشت.از تألیفات اوست : جامع الوقوف. ( از اعلام زرکلی ).
عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن احمدبن حمودةبن مامش باش تارزی از فضلاء متصوفه بود وی در قسطنطنیه طریقه رحمانیه را منتشر کرد و از تألیفات اوست : عمدة المرید در طریقت و منظومة الرحمانیة و غنیة المرید. وی به سال 1222 هَ. ق. درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالرحمان. [ ع َ دُرْ رَ ] ( اِخ ) ابن احمدبن رجب سلامی بغدادی دمشقی. حافظ حدیث و از علماء بود. به سال 706 هَ. ق. به بغداد متولد شد و در 795 هَ. ق. به دمشق درگذشت از تألیفات اوست : شرح جامع الترمذی وشرح الاربعین للنووی ، فتح الباری فی شرح البخاری ، شرح علل الترمذی ، طبقات الحنابله. ( از الاعلام زرکلی ).