معنی کلمه ستیزه کار در لغت نامه دهخدا
تذرو عقیق رو کلنگ سپیدرخ
گوزن سیاه چشم پلنگ ستیزه کار.فرخی.و بودی که شیر ستیزه کارتر بودی غلامان را فرمودی تا در آمدندی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 120 ).
شاه پردل ستیزه کار بود
شاه بددل همیشه خوار بود.سنایی.رفیقی ستیزه کار دارم و به هیچ نوع از صحبت او خلاصی نمی یابم. ( سندبادنامه ص 142 ).