[ویکی فقه] زیر بغل جایی از بدن که در زیر شانه قرار دارد در باب طهارت و حج از آن سخن گفته اند. زیر بغل فرورفتگی میان سینه و بازو در زیر شانه می باشد. کاربرد در فقه از آن در باب طهارت و حج سخن گفتهاند. احکام زیر بغل در طهارت بلند گذاشتن موهای زیر بغل مکروه و زدودن آنها، بویژه پیش از احرام مستحب است. مستحب است ازاله با نوره باشد و در صورت عدم دسترسی به نوره، تراشیدن افضل از کندن میباشد، بلکه کندن آنها مکروه است. در کراهت یا حرمت ازاله موهای بدن میت از جمله زیر بغل او، اختلاف است. هنگام حنوط میّت مستحب است زیر بغل او را با کافور مسح کنند. هنگام غسل، تخلیل مواضعی از بدن از جمله زیر بغل مستحب است. احکام زیر بغل در حج ...
جملاتی از کاربرد کلمه زیر بغل
سرم بار دگر زیر بغل گیر ز سر در باز پایم در وحل گیر
گر بشکند این جامم من غصه نیاشامم جامی دگر آن ساقی در زیر بغل دارد
ز عریانی نباشد دست من زیر بغل دایم که دست نارسا شرمنده از چاک گریبان است
آنان میگویند که «در آنگاه اراده خداوند به آفرینش موجودات تعلق گرفت، و نخستین مخلوق پیر بنیامین را از زیر بغل خود خلق کرد، و نام او را جبرائیل گذاشت. پس از خلقت جبرائیل خداوند او را در پهنای دریای محیط رها کرد، هزاران سال گذشت تا به درخواست جبرائیل، شش تن دیگر از بطن در پیدا شدند، که با جبرائیل هفت تن شدند: جبرائیل (پیربنیامین) - اسرافیل (پیر داوود) - میکائیل (پیر موسی) - عزرائیل (مصطفی داوودان) - حور العین (رزباریا رمزبار) - عقیق (شاه ابراهیم) - یقین (شاه یادگار یا بابا یادگار)»
دلق صفا در بر و زیر بغل کرده نهان دفتر زرق و حیل
اسپری بدن، همچون بوزُدای هواپخش، از دستهٔ عطرها است، که برخلاف بوزُداهای هواپخش که برای زیر بغل طراحی شدهاند، برای استفاده در سایر نقاط بدن در نظر گرفته شدهاند. اسپریهای بدن عمدتاً ارزانتر و کمقدرتتر از ادکلنها هستند اما قدرت بوزداییشان دوبرابر است.
بلوغ دورهای است که در طی آن، مشخصات جنسی ایجاد و اعضای تناسلی بالغ میشوند. در دختران، بلوغ بین ۱۰ تا ۱۴ سالگی شروع میشود و ۳ تا ۴ سال طول میکشد. غده هیپوفیز شروع به ترشح هورمونهایی میکند که تخمدانها را برای تولید هورمونهای جنسی زنانه یعنی استروژن و پروژسترون تحریک میکنند. این هورمونها باعث ایجاد تغییرهای فیزیکی از جمله بزرگی پستانها و لگن خاصره و رشد موهای زهار و زیر بغل میشوند و به دنبال آن، تخمکگذاری و قاعدگی را تحریک میکنند.
احمقی باشد و با مزبله در زیر بغل دعوی رایحه ی مشک ِ تتاری کردن
نور تو پنهان نشود تا نشد پنهان در زیر بغل آفتاب
عقل هرگه که کند رای تو تعلیم گری لوح زیر بغل آورده بکتاب شود
چه امکانست خم بردارد از بنیاد عجز من اگر زیر بغل چون تار چنگم صد عصا باشد
تا کی زنی لاف از عمل، بتخانه در زیر بغل ای ساجد و عابد شده دائم، ولی اصنام را
حباب این محیطم مفت دیدنهاست اسرارم پری زیر بغل میگردم از مینای محسوسی