معنی کلمه سبزواری در لغت نامه دهخدا
سبزواری. [ س َ زَ / زِ ] ( اِخ ) حاج ملا اسماعیل بن محمدجعفر ( یا علی اصغر ). واعظ سبزواری. از اکابر وعاظ امامیه اوائل قرن حاضر ( چهاردهم هجری ). مردی بسیار متتبع و کثیرالحافظه و در رشته موعظه بی نظیر بود و در چهاردهم جمادی الاولای سال 1312 هَ. ق.در تهران وفات یافت. تألیفات بسیاری دارد از قبیل :1 - بدایع الاخبار در موعظه پارسی. 2 - تنبیه المغترین فی احوال ابلیس لعین. 3 - جامع النورین فی احوال الانسان. 4 - کتاب الانسان. 5 - کتاب جنت و نار. 6 - کتاب الشیطان ، و ظاهراً همان تنبیه المغترین است. 7 - کتاب الطیور. 8 - کتاب الملائکه. 9 - مجمع النورین ،در بهائم و غیر اینها. ( از ریحانة الادب ج 2 ص 155 ).
سبزواری. [ س َ زَ / زِ ] ( اِخ ) حاج ملا هادی بن حاج مهدی. عالمی است عامل و حکیمی است کامل از اعاظم فلاسفه و حکمای اسلامی اواخر قرن سیزدهم هجری که صدر متألهین اسلام و قدوه متبحرین در حکمت و کلام و در احاطه حقایق حکمت بی نظیر و در استکشاف اسرار و دقایق فلسفه بی عدیل بود. اگر افلاطون عصرش بخوانیم روا و اگر ارسطوی دهرش بگوییم بجا است.و در عهد ناصرالدین شاه قاجار چنان بود که ملاصدرا درزمان شاه عباس کبیر. و در فنون شعری نیز بسیار ماهربود و خود را متخلص به اسرار می کرد و گاهی در اصطلاح اهل فضل حاجی یا حاجی سبزواری تعبیر می کنند. و خلاصه اواخر زندگانی آن فیلسوف ربانی موافق آنچه از خط خودش نقل شده آنکه در حدود هفت و هشت سالگی شروع به نحو و صرف کرده و در حدود ده سالگی با پدرش بمکه رفته و هنگام مراجعت ، پدرش در شیراز وفات یافته ، پس عمه زاده اش حاج ملا حسین سبزواری که سالها مقیم مشهد مقدس بوده در انزوا و تقلیل غذا و اجتناب از محرمات و مکروهات و مواظبت بر فرایض و نوافل مراقبت تمام داشته اورا بدان ارض مقدس برده و در تمامی اخلاق فاضله مُساهم و مشارک او بود و او نیز اصول و فقه و عربی و علوم نقلیه را از حاج ملا حسین مذکور فراگرفته تا ده سال دیگر بدین منوال میگذراند و بحظوظ وافره علمی و اخلاقی نایل آمده پس بمرام تحصیل معقول و حکمت به اصفهان رفت و هشت سال دیگر در حوزه قدیمی ملا اسماعیل اصفهانی و ملا علی نوری بتحصیل فلسفه پرداخت و اساس حکمت اشراق را استوار داشت. پس پنج سال دیگر در خراسان به تدریس فقه و اصول و حکمت پرداخت سپس بزیارت بیت الحرام مشرف شد و بعد از مراجعت در سبزوار مشغول تدریس حکمت بود. حاجی سبزواری علاوه بر دیگر مراتب عالی و علمی و اخلاق فاضله انسانی طبع روان و وقادی نیز داشته و اشعار نغز و طرفه برشته نظم درآورده. او راست :