فرهنگ غربی
معنی کلمه فرهنگ غربی در دانشنامه عمومی

فرهنگ غربی

معنی کلمه فرهنگ غربی در دانشنامه عمومی

فرهنگ باختری که با نام های تمدن غربی، فرهنگ غرب یا جامعه غربی نیز شناخته می شود، اصطلاحی است که به میراث فرهنگی متنوع، هنجارهای اجتماعی، ارزش های اخلاقی، آداب و رسوم سنتی، نظام های اعتقادی، نظام های سیاسی، مصنوعات فرهنگی و فناوری های جهان غرب اشاره دارد. . این اصطلاح ممکن است به فرهنگ کشورهای دارای پیوندهای تاریخی با یک کشور اروپایی یا تعدادی از کشورهای اروپایی و تنوع فرهنگ در خود اروپا اشاره کند. اولین مفهوم اروپا به عنوان یک حوزه فرهنگی ( به جای صرفاً یک اصطلاح جغرافیایی ) در طول رنسانس کارولینژی قرن ۹ ظاهر شد که به قلمروهای مسیحیت غربی منعکس شد. با این حال، «اروپایی» به عنوان اصطلاح فرهنگی شامل سرزمین هایی نمی شد که کلیسای ارتدکس یا اسلام تا قرن نوزدهم در آن مذهب غالب را نمایندگی می کردند. فرهنگ غربی از اختلاط فرهنگ یونانی - رومی، فرهنگ مسیحی و فرهنگ آلمانی سرچشمه می گیرد.
گسترش فرهنگ یونانی به جهان هلنیستی، مدیترانهٔ شرقی منجر به سنتز بین فرهنگ یونان و خاور نزدیک شد و پیشرفت های عمده در ادبیات، مهندسی و علم، و فرهنگ گسترش مسیحیت اولیه و عهد جدید یونانی داشت. این دوره با رم همپوشانی داشت و پس از آن به دنبال آن بود که سهم کلیدی در قانون، دولت، مهندسی و سازمان سیاسی داشت.
فرهنگ غرب با مجموعه ای از مضامین و سنت های هنری، فلسفی، ادبی و حقوقی مشخص می شود. مسیحیت، در درجه اول کلیسای کاتولیک رومی، و بعداً پروتستانتیسم حداقل از قرن چهارم نقش برجسته ای در شکل گیری تمدن غرب ایفا کرده است. همان طور که یهودیت انجام داد. سنگ بنای تفکر غربی که از یونان باستان آغاز شدو تداوم در قرون وسطی و رنسانس، ایده خردگرایی در حوزه های مختلف زندگی است که توسط فلسفه هلنیستی، مکتب و انسان گرایی توسعه یافته است. تجربه گرایی بعدها به روش علمی، انقلاب علمی و عصر روشنگری منجر شد.
فرهنگ غرب با مسیحی شدن جامعه اروپایی در قرون وسطی، اصلاحات ناشی از رنسانس قرون وسطی، نفوذ جهان اسلام از طریق اندلس و سیسیل ( شامل انتقال تکنولوژی از شرق، و ترجمه لاتینی از شرق به رشد خود ادامه داد ) . متون عربی در مورد علم و فلسفه توسط فیلسوفان اسلامی یونانی و یونانی، و رنسانس ایتالیا به عنوان دانشمندان یونانی که پس از سقوط قسطنطنیه فرار کردند، سنت ها و فلسفه کلاسیک را به ارمغان آوردند. این تغییر عمده برای کشورهای غیر غربی و مردم آنها شاهد تحولی در نوسازی در آن کشورها بود. مسیحیت قرون وسطی با ایجاد دانشگاه مدرن، سیستم بیمارستانی مدرن، اقتصاد علمی، و قانون طبیعی ( که بعداً بر ایجاد حقوق بین الملل تأثیر گذاشت ) اعتبار دارد. مسیحیت در پایان دادن به اعمال رایج در میان مشرکان اروپایی در آن زمان، مانند قربانی کردن انسان و کودک کشی نقش داشت. فرهنگ اروپایی با طیف پیچیده ای از فلسفه، مکتب قرون وسطی، عرفان و اومانیسم مسیحی و سکولار توسعه یافت. در طول دوران طولانی تغییر و شکل گیری، با آزمایش های عصر روشنگری و پیشرفت هایی در علوم، توسعه یافت. گرایش هایی که جوامع مدرن غربی را تعریف می کنند عبارتند از: مفهوم کثرت گرایی سیاسی، فردگرایی، خرده فرهنگ ها یا ضد فرهنگ های برجسته ( مانند جنبش های عصر جدید ) و افزایش همزمانی فرهنگی ناشی از جهانی شدن و مهاجرت انسانی.
معنی کلمه فرهنگ غربی در دانشنامه اسلامی
جملاتی از کاربرد کلمه فرهنگ غربی

معنی کلمه فرهنگ غربی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فرهنگ غرب با تکیه بر فرمالیسم و با شعار ترقی بشر، مرز واقعیت و غیر واقعیت را آنچنان در هم شکسته است که تشخیص واقعیت از دروغ حتی برای طالبان حقیقت و افراد رئالیست کاریست بس مشکل. دوره جدید غرب توجه افراطی به دو کاربرد عقل است؛ یعنی عقلی که در برابر ایمان ایستاده و عقل ولتری که بدون نیاز به دین، همه ساحت آدمی را در سیطره خود دارد.
بدون آشنایی با اندیشه و تفکر فلسفی یک ملّت، نمی توان به درستی نسبت خود را با آن فرهنگ و تمدّن دریافت. غلبه و تهاجم فرهنگی زمانی بستر مناسب خود را پیدا می کند که انسان ها به ظواهر تمدّن های دیگران بسنده کرده، از اندیشه و تفکر در اعماق مبانی فکری و فلسفی آن ها غفلت نمایند. به عبارت دیگر، غلبه ظاهربینی و ظاهراندیشی، دل آدمیان را به پوسته و قشر ظاهری تمدّن ملل دیگر مشغول کرده و فرصت نفوذ به لایه های زیرین و مبانی اعتقادی و فکری آن فرهنگ را سلب می کند. نکته اساسی در همین جا نهفته است؛ زیرا موفقیت عمده غرب و اندیشه غرب گرایی در نتیجه غفلت و بی توجهی و نگرش سطحی دیگران به آن فرهنگ است. غرب از تمدّن هایی که مبانی فکری و فلسفی آنان را به زیر سؤال برده و فرهنگ غربی را به چالش جدی وادار کند در هراس است. به همین دلیل، فرصت بروز و ظهور تفکرات مقابل را نمی دهد و با هزاران دسیسه و نیرنگ به مقابله با آنان برمی خیزد.به جرات می توان ادعا کرد، انقلاب اسلامی ایران سرآغاز رویارویی واقعی و جدی تمدن و فرهنگ اسلامی در برابر تفکر غربی است. با شروع انقلاب اسلامی تیغ تیز نقد و بررسی تفکر اسلامی متوجه مبانی فکری و فلسفی غرب شده است؛ چیزی که غرب به شدت از آن گریزان بوده و تلاش می کند ملل دیگر را به ظواهر مشغول نماید. بنابراین، حیات حقیقی ما در این است که مبانی فکری غرب را بررسی کرده و با آگاهی از معتقدات آنان، از غوطه ور شدن در ظاهربینی نجات یابیم.
مبانی فکری غربی
این نوشتار به صورت بسیار مختصر به بیان بعضی از مبانی فکری غربی پرداخته است.
← غلبه کمیت بر کیفیت
اکنون همگان بخوبی آگاهند که فرهنگ و تمدن غرب رسوخ و نفوذی وسیع در سایر فرهنگ ها دارد. اکثر اقوامی که با تمدن غربی برخورد کرده اند، تحت تاثیر جاذبه ها و کارکردهای آن قرار گرفته، بشدت دچار خود باختگی شده اند. آنها امیدوارند صرفا با تقلید کورکورانه و اقتباس بعضی از جنبه های ظاهری تمدن غرب بتوانند به سمت توسعه و تمدن حرکت سریع داشته باشند؛ اما توجه ندارند که بهای چنین تمدنی از دست دادن امکانات مالی و تخریب منابع طبیعی و خدادادی و در واقع تخریب فرهنگی و تاریخی ایشان است؛ زیرا این اقوام، با غفلت از فرهنگ اصیل و ارزشهای انسانی و اخلاقی و مآثر تاریخی خود، بیش از آنکه به سوی متمدن شدن گام بردارند، به سمت بی هویتی ره سپرده اند. این اقوام، آینده را بر ویرانه های گذشته بنا می کنند. اما این آینده چیست؟ تقلید از تمدنی که خود به مرحله تقلید رسیده است.جریان پشت مدرنیسم، بیانگر این واقعیت است که غرب نیز خود به مرحله تقلید رسیده است؛ البته اگر نخواهیم بگوییم که غرب از اول مقلد بوده است و بنای فرهنگ و تمدن غرب بر اساس تقلید، اما تقلیدی آگاهانه، شکل گرفته است....متاسفانه با سلطه غرب و توسعه روزافزون وسایل ارتباط جمعی، فرهنگ اصیل اسلامی ما نیز بشدت تحت تاثیرجریانات فکری و فرهنگی غرب قرار داشته و دارد. البته اشاره به این مطلب نه بدان معناست که باید درها را بست و به تخطئه فرهنگ غرب و مظاهر آن نشست و نه بدین معناست که موضوع را ساده انگاشته با بی توجهی و ناآگاهی، راضی به ورود و شیوع این فرهنگ باشیم و دل خوش داریم که می شود مقتبس اجزا و جنبه های خوب و مفید فرهنگ و تمدن غرب بود، بدون آنکه دامانمان آلوده گردد.
ظهور تمدن
...

جملاتی از کاربرد کلمه فرهنگ غربی

در سال ۲۰۲۱، نسخه‌های محلی این انیمه نماد بودایی بود که سواستیکای مانجی (卍) بودایی را که توسط باند توکیو مانجی مورد استفاده قرار می‌گرفت، سانسور کردند تا از مشاجره احتمالی که ممکن است ناشی از سردرگمی با نماد سواستیکای نازی (卐) در فرهنگ غربی باشد، جلوگیری شود. [۱۳]
اوکاکورا یک شهرنشین والامقام بود که خودش را یک‌ نفس بین‌المللی می‌دانست. در دوره میجی، او اولین رئیس دانشکده هنرهای زیبای توکیو (که بعداً با مدرسه موسیقی توکیو ادغام شد تا دانشگاه فعلی هنرهای توکیو را تشکیل بدهد) بود. او تمام آثار اصلی خود را به زبان انگلیسی نوشت. اواکاکورا در مورد هنر سنتی ژاپن تحقیق کرد و به اروپا، آمریکا، چین و هند سفر کرد. او با تأکید بر اهمیت فرهنگ آسیا برای دنیای مدرن، تلاش کرد تا نفوذ خود را به عرصه‌های هنر و ادبیات که در زمان خود تا حد زیادی تحت تسلط فرهنگ غربی بود، گسترش دهد.
از نخستین افرادی که طرحی از غرب‌ستیزی و هویت‌گرایی نوین ارائه داد سید فخرالدین شادمان بود. وی در کتاب تسخیر تمدن فرنگی به نقد انواع رویکردهای ایرانیان در قبال غرب پرداخت و مروّجان فرهنگ غربی را تحت عنوان «فکلی» پدیدارشناسی کرد. مهرزاد بروجردی جلال آل احمد، داریوش شایگان و رضا داوری را پیشگامان گفتمان غرب‌زدگی می‌داند. این افراد اندیشه‌های فلسفی در باب غرب‌زدگی را تفصیل و توضیح داده‌اند، دیدگاه‌های مختلف و گوناگون در این‌باره را گسترش داده‌اند و پاسخ غالب اندیشمندان ایران در دهه‌های هفتاد و هشتاد و نود میلادی در مواجهه با غرب را نشان داده‌اند.
منتقد سرسخت مفهوم برخورد تمدن‌ها، که آن را به گفتگوی سنت‌ها فراتر می‌برد اریک جفروی استدلال می‌کند که بعد اصلی اسلام صلح‌آمیز و معنوی است. در سنت مطالعات صوفی گری اولیه فرانسه و به ویژه در قرن ۱۹ و ۲۰ با ایوان آگولی و رنه گنون دو فرانسوی آغازگر تصوف با هویت فرهنگی معمولی فرانسوی، جفروی به‌طور مشخص تأثیرات متعدد تصوف را در فرهنگ غربی و اروپا مطالعه می‌کند. هویت.
ایده گروه‌بندی طیف وسیعی از سنت‌ها و فلسفه‌های غربی تحت عنوان باطنی گرایی در اواخر قرن هفدهم در اروپا شکل گرفت. دانشگاهیان مختلف تعاریف مختلفی از باطنی گرایی غربی را مورد بحث قرار داده‌اند. یک دیدگاه تعریفی را از خود مکاتب فکری باطنی گرایی خاص اتخاذ می‌کند و «باطنی گرایی» را به عنوان یک سنت درونی پنهان دائمی تلقی می‌کند. دیدگاه دوم، باطنی گرایی را دسته ای از جنبش‌ها می‌داند که در مواجهه با افسون زدگی فزاینده، جهان بینی «طلسم شده» را در بر می‌گیرند. سومین باطن گرایی غربی را دربرگیرنده همه «دانش مردود» فرهنگ غربی می‌دانند که نه توسط نهاد علمی و نه مقامات مذهبی ارتدکس پذیرفته شده‌است.
او هم‌چنین از مدافعان اولیه دانش و فرهنگ غربی در ژاپن و از بنیان‌گذاران دانشگاه واسدا بود.
در میان داستان‌های تاریخی متعدد کره‌ای، داستان عشق یک زن بکجه و بیست و دومین پادشاه بزرگ گوگوریو وجود دارد. این شباهت‌های زیادی با رومئو و ژولیت شکسپیر فرهنگ غربی و همچنین داستان شاهزاده هودونگ و شاهدخت لاهی را نشان می‌دهد که آنها نیز عشقی ممنوع داشتند.
سوراخ کاری هر دو گوش به مدت زیادی به وسیله مردها در کشورهای که فرهنگ غربی ندارند انجام می‌شده‌است.
مدافعان انقلاب فرهنگی معتقد بودند که رشته‌های علوم انسانی از فرهنگ غربی تأثیر پذیرفته‌اند و برای پاکسازی و اسلامی‌سازی آن موضوع‌های مورد بحث در این رشته‌ها و ابزارها و روش‌های تحقیقی این رشته‌ها باید اصلاح شود. به عقیده طرفداران انقلاب فرهنگی، رشته‌های علوم انسانی در شکل «پاکسازی نشده» آن از مصادیق تهاجم فرهنگی بود. رابطه ایران و غرب موضوع داغی در ایران و هم در غرب بوده و گاه تحت عنوان «تهاجم فرهنگی»، «برخورد تمدن‌ها»[پانویس ۱] یا گفتگوی تمدن‌ها مورد بحث قرار می‌گیرد.
در سال ۱۹۱۲، سون یات سن، امپراتور گوانگ‌شو را به‌دلیل انجام اصلاحات آموزشی که به چین اجازه داد تا بیشتر در مورد فرهنگ غربی بیاموزد، تمجید کرد. پس از تأسیس جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹، مورخ فن ونلان (范文瀾) امپراتور گوانگ‌شو را «نجیب‌زادهٔ منچو که می‌توانست ایده‌های غربی را بپذیرد» نامید. برخی از مورخان[چه کسی؟] معتقدند که امپراتور گوانگ‌شو نخستین رهبر چینی بود که اصلاحات مدرن و نظام سرمایه‌داری را اجرا کرد. گوانگ‌شو، تنها امپراتور دودمان چینگ بود که در طول دورهٔ پادشاهی خود در حبس خانگی قرار گرفت.