شهبا
معنی کلمه شهبا در لغت نامه دهخدا

شهبا

معنی کلمه شهبا در لغت نامه دهخدا

شهبا. [ ش َ ] ( از ع ، ص ) شَهْباء. مؤنث اَشْهَب به معنی خاکستری رنگ مایل به سیاهی. ( ناظم الاطباء ). || مادیان سفید و سیاه که سفیدی آن غالب باشد بر سیاهی. ( غیاث ) :
با نور او چو خنجر حیدر شد
گلبن قوی چو دلدل شهبا شد.ناصرخسرو.کآن کوردل نیارد پذرفتن
پند سوار دلدل شهبا را.ناصرخسرو.به کمترین صلت از مجلس امیر عمید
خری بر آخر بندم چودلدل شهبا.سوزنی.نوروز برقع از رخ زیبا برافکند
برگستوان به دلدل شهبا برافکند.خاقانی.رجوع به شهباء شود.
- عنبر شهبا؛ عنبر اَشْهَب. عنبر دورنگ. عنبر آمیخته به سپیدی :
مرغک خطاف را عنبر بماند در گلو
چون به خوردن قصد سوی عنبر شهبا کند.منوچهری.|| استر سرکش گازگیرنده لگدزن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه شهبا در فرهنگ عمید

۱. = اشهب
۲. سپاه گران و مسلح.
۳. (اسم ) سال سخت، خشک سال.

معنی کلمه شهبا در فرهنگ فارسی

گونه ای باز که به رنگهای زرد خرمایی یا خرمایی تیره و سفید فام دیده میشود ولی بیشتر نوع سفید رنگ آن را بدین نام خوانند و رنگهای دیگر را غالبا بنام طرلان و قوش و باز نامند . این پرنده جزو شکاریان زرد چشم و اندامی بسیار شکیل و زیبا دارد . پنجه و منقارش پر قدرت و قوی است و چون به آسانی اهلی میشود جزو پرندگان شکاری مورد توجه شکارچیان است . محل زندگی شاهباز بیشتر در دشت های سیبری و قسمتهای شمالی چین و ترکستان است و در اواخر شهریور ماه مهاجرت کرده و دسته هایی از آن به کشور ما نیز وارد می شوند و اواسط اسفند ماه به موطن اصلی خود باز می گردند . محل استراحت و خوابگاه این پرنده بیشتر بر روی درختان متوسط القامه و شاخه های قوی و محکم است شهباز تیقون توغان طرلان باز فید .

معنی کلمه شهبا در دانشنامه عمومی

شهبا که در دوران باستان با عنوان فیلیپوپولیس ( به لاتین: Philippopolis ) شناخته می شد شهری است در ۷۸ کیلومتری جنوب دمشق در جبل الدروز در استان سویدای سوریه که پیشتر در استان رومی عربیا پترایا قرار داشت.
واحه ای که امروزه شهبا نام گرفته است زادگاه مارکوس ژولیوس فیلیپوس ملقب به فیلیپ عرب بود. پس از آنکه فیلیپ در سال ۲۴۴ میلادی به امپراتوری روم رسید خود را وقف بازسازی این اجتماع کوچک نمود تا آن را به یکی از شهرهای مهم رومی بدل سازد. تغییرات انجام گرفته در این منطقه چنان گسترده بود که نویسنده ای در این باره می گوید: «می توان چنین انگاشت که این شهر، آخرین شهر رومی بنیادگذاشته شده در شرق امپراتوری باشد زیرا چنین می نماید که همه چیز برای نخستین بار و بر زمینی دست نخورده ساخته شده است. »
نام شهر را به افتخار فیلیپ به فیلیپوپولیس تغییر دادند و گفته می شود که فیلیپ بر آن بود تا شهر زادگاهش را به رم دوم بدل سازد. معبدی با معماری شش ضلعی و عبادتگاه فضای بازی با معماری محلی موسوم به کالیبه، طاق نصرت، چندین حمام، تئاتری کامل اما بدون تزئینات در مقابل بلوک هایی بازالتی، سازه ای بزرگ که احتمال می دهند باید بنای یک باسیلیکا باشد و فیلیپیون که دیوارهایی بزرگ با دروازه هایی تشریفاتی گرداگرش را احاطه کرده بودند بنا بر طرح و نقشهٔ شهری رومی در این مکان ساخته شد. با این حال کار بازسازی شهر هیچ گاه به پایان نرسید و با مرگ فیلیپ در ۲۴۹ متوقف شد.
ویرانه های شهر باستانی رومی تا به امروز به خوبی حفظ شده است زیرا شهبا از مراکز جمعیتی دیگر دور بود و ساکنان دیگر شهرها نمی توانستند سنگ مورد نیاز برای ساخت و سازهای خود را از بناهای رهاشدهٔ فیلیپوپولیس تأمین نمایند.
امروزه نمونه های زیبایی از معرق کاریهای رومی در موزهٔ شهر در معرض تماشا گذاشته شده است. همچنین پل رومی و نیمه ویران نیمره در نزدیکی شهبا قرار دارد.
معنی کلمه شهبا در فرهنگ عمید

معنی کلمه شهبا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
معنی مَلَئِهِمْ: جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزر...
معنی مَلَإِ: جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوری که گفتهاند به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ...
ریشه کلمه:
شهب (۵ بار)
تکّه آتش. (مجمع) ابن اثیر و راغب و دیگران شعله آتش گفته‏اند ولی قول مجمع اقوی است . یعنی به زودی از آن آتش به شما خبری و یا تکه‏ای از آن می‏آورم نظیر این آیه است آیه . راغب گوید: جذوه اخگری است که پس از تمام شدن شعله باقی ماند. ایضاً شهاب‏های مخصوص آسمان است که از سوختن سنگهای آسمانی در آسمان به صورت تیر شهاب دیده می‏شوند چنانکه اهل لغت گقته‏اند. قرآن درباره راندن شیاطین از آسمان کلمه شهاب آورده مثل ، ، ، . از این آیات روشن می‏شود ثانیاً آن یک امر حادث است و قبلاً وجود نداشته است ثانیاً شیاطین به وسیله شهاب از شنیدن چه صداهائی از آسمان ممنوع شده‏اند؟ مشروح مطلب را در «جن» مطالعه کنید. آیا مراد از شهاب در آیات قرآن همین سنگهای آسمانی است که با برخورد به گازهای جوّ سوخته و متلاشی می‏شوند؟ عدّه‏ای کثیر از مفسران همین‏ها را دانسته‏اند ولی هیچ دلیلی جزآن که خواهیم گفت. در دست نداریم که مراد اینها باشند. شاید آنها شعله هائی مخصوص است که نمی‏بینیم چنانکه شیاطین را مشاهده نمی‏کنیم در المیزان ذیل آیه 10 صافات احتمال داده که این بیانات امثال است که حقائق خارج از حسّ به محسوسات تشبیه شده است و خداوند فرماید . و در آن کلام خدا بسیار است، از آنجمله است عرش، کرسی، لوح و کتاب. علی هذا مراد از آسمانی که ملائکه در آن ساکن اند عالم ملکوتی است و مقصود از اقتراب شیاطین ئ استراق سمع و قذف با شهاب نزدیک شدن آنها است به عالم ملائکه تا بر اسرار خلقت و حوادث آینده مطلع باشند و راندن آنها با نور ملکوتی است که تاب تحمل آن را ندارند (به اختصار). در نهج البلاغه خبه 89 در وصف آسمان فرموده: «وَ اَرْقامَ رَصَدَاً مِنَ الشُّهُبِ الثَّواقِبِ عَلی نِقابِها...وَرَمَی مُسْتَرِقِی السَّمْعِ بِثَواقِبِ شُهُبِها» نقاب جمع نقب به معنی شکاف است ملاحظه ما قبل و ما بعد جمله اول نشان می‏دهد که شهب از اول خلقت بوده‏اند و جمله دوم راجع به زمانهای بعد است جمله «اقام - رمی» به نظر می‏آورد که در اول رصد بوده و سپس رجوم شده‏اند احتمال المیزان گرچه در نوبت خود قوی است ولی کلمه «شِهاب مُبینٌ» شِهابٌ ثاقِبٌ» و نیز آیه . است تأیید می‏کند و آن وقت باید دید راندن آنها چه نحوی است آیا شیاطین از نور و آتش گریزانند؟ واللّه العالم.

جملاتی از کاربرد کلمه شهبا

جدش سوار دلدل شهباست، وز هنر مثل سوار دلدل شهبا شود همی
رمحت که بر کمیت مبارک شود سوار فتح سوار دلدل شهبا کند همی
نوروز برقع از رخ زیبا برافکند بر گستوان به دلدل شهبا برافکند