جذوه
معنی کلمه جذوه در لغت نامه دهخدا

جذوه

معنی کلمه جذوه در لغت نامه دهخدا

( جذوة ) جذوة. [ ج َوَ ] ( ع اِ ) پاره آتش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( آنندراج ) ( ترجمان القرآن عادل ) ( اقرب الموارد ):...قال َ لاهله امکثوا انّی آنست ُ ناراً لعلّی آتیکم منها بخبر اَو جذوة من النار لعلکم تَصطلون. ( قرآن ، 29/28 ). جِذوَة. جُذوة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). جمرة. ( قطر المحیط ). || پاره ای از هر چیز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ج ، جُذی و جِذی و جِذاء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خدرک آتش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خدرک. ( یادداشت مؤلف ). افروخته آتش. ( مهذب الاسماء، نسخه خطی ). ج ، جِذی و جُذی ̍ و جِذاء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || اخگر سرخ است. ( شرح قاموس ).
جذوة. [ ج ِ وَ ] ( ع اِ ) جَذوة. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به آن کلمه شود.
جذوة. [ ج ُ وَ ] ( ع اِ ) جَذوة، به معنی پاره آتش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به جَذوة شود.

معنی کلمه جذوه در فرهنگ معین

(جَ وَ یا وِ ) [ ع . جذوة ] (اِ. ) ۱ - پارة آتش ، اخگر. ۲ - پارة هر چیز.

معنی کلمه جذوه در فرهنگ عمید

اخگر، پارۀ آتش.

معنی کلمه جذوه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- پار. آتش اخگر . ۲- پار. هر چیز .

معنی کلمه جذوه در دانشنامه عمومی

جذوه ( به عربی: جذوة، به ترکی عثمانی: جذوه، به ترکی استانبولی: Cezve ) نام دیگر آن ایبریک ( به انگلیسی Ibrik ) نوعی قهوه جوش است که برای تهیهٔ قهوه ترک به کار می رود. بدنه آن از فولاد ضد زنگ، برنج، مس یا سرامیک ساخته شده است. این ظرف دارای دسته ای بلند است که از سوختن احتمالی دست جلوگیری می کند. لبه دار بودن آن، ریختن قهوه در فنجان را آسان تر می کند. باریک تر بودن دهانه جذوه سبب تشکیل کف روی قهوه میشود.
نام جذوه در اصل از زبان عربی آمده است که به معنی تکه چوب یا زغال سنگ مشتعل است و احتمالاً به دلیل شیوه گرم کردن این ظرف گلدانی شکل چنین نامگذاری شده است.
معنی کلمه جذوه در فرهنگ معین

معنی کلمه جذوه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی جَذْوَةٍ: پاره ای - قطعه ای
ریشه کلمه:
جذو (۱ بار)
«جَذْوَة» از مادّه «جَذا، یَجذُو» به معنای قطعه ای از آتش است، و بعضی گفته اند به قطعه بزرگی از هیزم گفته می شود.
شعله. تکّه بزرگی از هیزم که در آن آتش هست (مجمع البیان) شاید به شما از آن خبری بیاورم یا تکّه‏ای از آتش که گرم شوید . راغب گوید: جذوه آنست که بعد از تمام شدن شعله از هیزم باقی مانده باشد. این کلمه فقط در یک محلّ از قرآن آمده است رجوع شود به «شهاب».

معنی کلمه جذوه در ویکی واژه

جذوة
پارة آتش، اخگر.
پارة هر چیز.

جملاتی از کاربرد کلمه جذوه

الظلم نار فلا تحقر صغیرته فرب جذوه نار احرقت بلدا
آورد شعله ای که جذوه آن زند آتش به خرمن پندار
عکس رخ یار است این یا نور رخسار است این با جذوه نار است این در طور سینا ریخته
جذوه از شرار خشم ویست فتنه کاخر زمان همی بخشد
سقط الزناد اوست تو گویی درین فضا این جذوه‌ها که بینی چون کوه پاره‌ها
در کوه طور جذوهٔ ناری پدید شد وندر درون سینهٔ عشاق کوه نار
فرب جذوه نار احرقت بلدا
مبین به خردیش ایدر که جذوه ای ز آتش بیک دقیقه زند بر فراز چرخ لهب
مگر نه در ظلمات است آب چشمه خضر مگر نه در دل سنگ است نور جذوه نار