معنی کلمه شفتین در لغت نامه دهخدا
- بنت الشفتین ؛ واصل الشفتین. آنکه در هر کلمه او وقت خواندنش لب به لب رسد و آن دو حرف است : باء و میم ، چنانکه امیرخسرو فرماید:
موی مه ما به بوی ما بویا به
بی او مویم موی ویم مأوا به
ماییم و مهی وآن مه ما باما به
ما با مه و موی مه ما با ما به.( از کشاف اصطلاحات الفنون ).- واسعالشفتین ؛ آن است که در خواندنش لب به لب نمی رسد، چنانکه در این رباعی :
ای دیده رخ نگار دیدن خطر است
ای دل سر این رشته کشیدن خطر است
هان تا نچشی ز ساغرعشق دگر
زنهار دلا زهر چشیدن خطر است.( از کشاف اصطلاحات الفنون ).- واصل الشفتین ؛ بنت الشفتین. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به ترکیب بنت الشفتین شود.