معنی کلمه ساعاتی در لغت نامه دهخدا
ساعاتی. ( اِخ ) ابوالحسن مفتی. او راست : کتاب مفاتیح العلوم. ( فهرست ابن ندیم ).
ساعاتی. ( اِخ ) محمدبن علی بن رستم خراسانی از ساعت سازان نامدار ایران در قرن ششم و از مردم خراسان بود. و در هیأت و نجوم دستی قوی داشت و در معرفت ساعت یگانه روزگار خویش بود. وی از خراسان بشام رفت و در دمشق اقامت گزید و در آنجا درگذشت. در روزگار ملک العادل نورالدین محمودبن زنگی [ 541 - 569 هَ. ] ساعات باب جامع کبیر دمشق را ساخت و مورد نوازش نورالدین محمود قرار گرفت و بملازمت وی نائل شد و راتبه و جامگی درباره او برقرار گردید. از ساعاتی خراسانی دو پسر در دمشق ماند. یکی بهاءالدین ابوالحسن علی بن ساعاتی شاعر صاحب دیوان متوفی در قاهره ، و دیگر فخرالدین رضوان بن ساعاتی طبیب معروف وزیر ملک الفائزین ملک العادل ابوبکربن ایوب و طبیب و وزیر و ندیم ملک المعظم عیسی بن ملک العادل متوفی در دمشق. رجوع به عیون الانباء فی طبقات الاطباء چ 1299 هَ. ق. مصر ج 2 ص 184 و قاموس الاعلام ترکی شود.
ساعاتی. ( اِخ ) محمود افندی صفوت [ 1241 - 1298 هَ. ق. ] مشهور به ساعاتی از شاعران عرب در قرن سیزدهم است. وی در جوانی به حجاز رفت و به شریف محمدبن عون ، امیر مکه پیوست و در جنگهای شریف در نجد و یمن حضور داشت و آن حوادث را در شعر خود آورده است. در 1267 هَ. ق. پس از عزل شریف محمدبن عون بهمراه او ابتدا به مصر و بعد به قسطنطنیه رفت. ساعاتی در نظم و نثر عربی توانا بود و با گروهی ازادبای روزگار خویش چون شیخ زین العابدین مکی و احمد افندی مناظرات و مکاتبات داشت. دیوان اشعار او چندین بار بچاپ رسید. و بهترین آن نسخه ای است که مقدمه ای از مصطفی لطفی منفلوطی دارد. رجوع به معجم المطبوعات و مجله المقتطف جزء 38 ص 501 و ریحانة الادب شود.