لامارکیسم
معنی کلمه لامارکیسم در دانشنامه عمومی
لامارک به موروثی بودنِ صفاتِ اکتسابی معتقد بود. به عقیدهٔ او تمامی تغییراتی که به دلیلِ اکتساب ( سازش ) در طولِ دورهٔ زندگی در ساختارِ افراد ظاهر می شوند، در طی زادآوری حفظ شده و به نسلهای بعد منتقل می شوند؛ مثلاً فرزندانِ یک آهنگر صاحبِ بازوانِ قوی خواهند بود چرا که پدر آن ها از بازوانش کار بسیار کشیده است. این اصل معروفترین اصل در نظریهٔ لامارک است که به رواجِ لامارکسیم انجامید.
برخلاف نظرِ لامارک و همفکرانش، امروزه می دانیم که صفاتِ اکتسابی به ارث نمی رسند، زیرا ناشی از اثراتِ محیط و رشدِ جاندارند، نه اثراتِ ژنهای جاندار. فقط صفاتِ وابسته به ژن ها می توانند از نسلی به نسل بعد منتقل شوند، آن هم به شرطی که ژن های کنترل کنندهٔ آن صفات در سلول های «جنسی» ( گامتها ) موجود باشند. هرگونه تغییری که بر اثر بکار بردن یا به کار نبردنِ اندام، یا به هر علت دیگر، در سلولهای دیگرِ بدن، غیر از سلول های جنسی رخ دهد، تأثیری در صفاتِ نسلِ بعدی نخواهد داشت. آزمایش هایِ بسیاری در این زمینه صورت گرفته است؛ مثلاً برای آزمودنِ اثرِ عدمِ استعمالِ یک اندام، آزمایشی ترتیب داده شد که در آن مگسها تا ۶۹ نسل در تاریکی جفت گیری کردند، در پایان مشاهده شد که بینایی نسلِ آخر آسیبی ندیده و واکنش افرادِ آن در مقابلِ نور کاملاً طبیعی است.
وراثت ویژگی های اکتسابی در دوران باستان ارائه شده بود و برای قرن های زیادی به عنوان ایده ای متداول باقی مانده است. کنوی زیرکه، تاریخ نویس در سال ۱۹۳۵ بدین شکل نوشت که:
جملاتی از کاربرد کلمه لامارکیسم
دلاژ منتقد داروینیسم و بدنبال نوعی لامارکیسم جدید بود.