قصه نوح

معنی کلمه قصه نوح در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قصه نوح (قرآن). نوح علیه السلام اوّلین پیامبر فرستاده شده به سوى تمام مردم زمین
قصّه نوح علیه السلام از خبرهای غیبی خدا به محمّد صلی الله علیه وآله:وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ تِلْکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْکَ ما کُنْتَ تَعْلَمُها أَنْتَ وَ لا قَوْمُکَ مِنْ قَبْلِ هذا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ.
هود/سوره۱۱، آیه۲۵.
پیامبر صلى الله علیه وآله موظف به یادآوری قصه نوح علیه السلام براى مردم:وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ ....
یونس/سوره۱۰، آیه۷۱.
سرگذشت نوح علیه السلام داراى نشانه هاى روشن از قدرت الهی و بیانگر استمرار امتحان الهی:وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ ... إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ.
مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۳.
...

جملاتی از کاربرد کلمه قصه نوح

چنان که در قصه نوح گفت قُلْنَا احْمِلْ جای دیگر گفت فَاسْلُکْ فِیها و عصاء موسی را گفت فَإِذا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعی‌ جای دیگر گفت فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ.
تا بماند قصه نوح و سلیمان در جهان عمر او نوحی بود نامش سلیمانی بود
«فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» در قرآن نظائر این آیت فراوانند لختی بر شمریم: از سوره البقرة خوان: «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»: بیان استعاذت موسی کلیم است، از سوره آل عمران خوان: «إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ»: قصّه حنه و مریم است دختر عمران بن ماثان، از سوره الاعراف خوان: «وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» خطاب با مصطفی (ص) است خاتم پیغمبران، از سوره هود خوان: «رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْئَلَکَ ما لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ»: قصه نوح است و پسر وی کنعان، از سوره یوسف خوان: «قالَ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ»: قصه یوسف صدّیقست و برادران، از سوره مریم خوان: «إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا»
این جا نکته‌ای عزیز است: چون در علم خدا بود که مریم از عیسی روشنایی چشم و سرور دل خواهد بود در دنیا و در عقبی، رب العالمین بار و رنج عیسی در وقت ولادت بر وی نهاد و ذلک فی قوله تعالی: فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلی‌ جِذْعِ النَّخْلَةِ تا حق وی واجب شد. آن گه در مقابله آن رنج و شدت نعمت و راحت بوی رسید. و حال مصطفی (ص) با مادر وی بعکس این بود، چون در علم خدا بود که مادر را از وی نصیب نخواهد بود، نه در دنیا نه در آخرت، بار مصطفی (ص) بر وی ننهاد، و در وقت ولادت هیچ رنج بوی نرسید، تا حقی واجب نگشت. نظیر این قصه نوح (ع) است با امت خویش، و قصه مصطفی (ص) است با امت خویش. نوح را گفتند: رنج امّت بر خویشتن منه و بار بلاء ایشان مکش، که هرگز ترا از ایشان روشنایی چشم و سرور دل نخواهد بود، لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ پس بر مقتضی این خطاب دعا کرد: رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً، ففعل اللَّه ذلک، و مصطفی (ص) را گفتند: یا سید! رنج امت خویش احتمال کن، و بر ایشان صابر باش فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ و اگر ازیشان زشتی بینی از آن درگذر و عفو کن: خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ که ترا از ایمان ایشان روشنایی چشم و سرور دل خواهد بود.
«إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ» درین قصه نوح نشانها و پندهای نیکوست.