معنی کلمه قدرت الهی در دانشنامه اسلامی
در اصطلاح دو تعریف برای قدرت ارائه شده است:
تعریف نخست از متکلمان است و بر آن اشکال شده که قدرت به این معنا تنها در مورد انسان و حیوان صحیح است اما درباره خداوند صحیح نیست؛ چون خداوند که واجب الوجود است هم در ذات و هم در صفت خود واجب الوجود است. (یعنی هم وجود ذاتش واجب است و هم وجود صفاتش و محال است ذات و صفات خداوند موجود نباشد.)
و معنای امکان در او راه ندارد. صدق قدرتی که در آن معنای صحت و امکان اخذ شود در واجب الوجود ممتنع است، چون اگر قدرت او امکان صدور فعل و ترک فعل باشد در صفات او که عین ذات است تغیر راه یافته پس در ذات جهت امکانی راه می یابد و این محال است؛ زیرا واجب الوجود بالذات از همه جهات واجب الوجود است پس وجود قدرت نیز در او واجب است.
پروردگار بالفعل و از ازل تا ابد «قادر بالذات» است. زیرا در جمیع صفات کمال فعلیت مطلقه است. اما قدرت در ما و دیگر موجودات صاحب قدرت بالقوه است. پس برای این که به فعلیت برسد باید مرجحی پیدا شود. قدرت خداوند متوقف بر داعی و مرجحی نیست تا او را به فعلی بکشاند، چون خداوند قادر بالفعل است از این رو قدرت او علم او است، پس از همان حیث که قادر است عالم هم هست و علم او سبب صدور فعل از او می شود.
اما تعریف دوم از فلاسفه است و با توجه به مطالب فوق تعریف بهتری است و اطلاق آن بر خداوند صحیح است. چون در تعریف «اگر بخواهد انجام می دهد و اگر بخواهد ترک می کند». قضیه ای شرطیه است و صدق آن تنها به صدق «مقدم» محقق می شود و محتاج به صدق تالی نیست پس خداوند اگر بخواهد انجام می دهد و اگر نخواهد نمی کند، لکن همیشه می خواهد و خواستن او ازلی و عین ذات وی است و هیچگاه تبدیل به نخواستن نمی شود زیرا اگر وقتی بخواهد و زمانی نخواهد، این تغییر حالت است و تغییر لازمه اش امکان بلکه حدوث است و این با واجب الوجود بودن او ناسازگار است.
قدرت و توانایی خداوند جهان را از راه های گوناگونی می توان اثبات کرد که در اینجا بعضی از آنها را بیان می کنیم: