غایب بودن. [ ی ِ دَ ] ( مص مرکب ) غیبت داشتن. غیبوبت داشتن. نامرئی بودن. لایری شدن. حضور نداشتن. تغایب.( منتهی الارب ). و رجوع به غایب شدن شود : که آن کس خورد این خورشهای پاک که غایب نباشد ورا زیر خاک.نظامی.
معنی کلمه غایب بودن در فرهنگ فارسی
غیبت داشتن . حضور نداشتن
جملاتی از کاربرد کلمه غایب بودن
زندگانی بی تو جان فرسودن است مرگ حاضر از تو غایب بودن است