معنی کلمه علویان در لغت نامه دهخدا
علویان. [ ع َ ل َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 3 هزارگزی شمال خاوری راه شوسه مراغه به دهخوارقان. ناحیه ایست دامنه و دارای آب و هوای معتدل سالم. سکنه آن 763 تن است. آب آن از صوفی چای تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنبه ، چغندر، کشمش ، نخود، زردآلو و بادام است. اهالی به زراعت اشتغال دارند و صنایع دستی آنها جاجیم بافی است. دارای راه ارابه رو است. ( از فرهنگ جغرافیای ایران ج 4 ).
علویان. [ ع ُل ْ / ع ِل ْ ] ( اِ مرکب ) ج ِ عُلْوی و عِلْوی. رجوع به علوی شود. || کنایه از ملائکه و فرشتگان است. ( برهان قاطع ). ملایک. ( غیاث ). || ( اِخ ) سیارات ، که زحل و مشتری و مریخ و آفتاب و زهره و عطارد و ماه است. ( برهان ). کواکب. ( غیاث اللغات ).