معنی کلمه طرطوس در لغت نامه دهخدا
طرطوس. [ طَ رَ / طَ ] ( اِخ ) شهری است به شام مشرف بر دریا و نزدیک مرقب و عکا. یاقوت گوید: در این تاریخ در دست فرنگیان است. ( معجم البلدان ج 6 ص 41 ). نام دهی پررونق. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) :
صندوقچه عدل تو مانده ست به طرطوس
دستورچه جور تو در پیش و کنار است.ناصرخسرو.در شعر بالا در دیوان ناصرخسرو ص 55 این لفظ بصورت فوق آمده و در زیر صفحه معنی کرده اند که نام شهری است به اندلس ، و آقای مجتبی مینوی در ضمن تعلیقات در ص 628 دیوان مزبور تذکر داده اند که شهری که در اندلس است طرطوشه نام دارد، و ظاهراً اینجا طرسوس یا طرطوس بر وزن قربوس ( که در حالت ضرورت شعر اسکان راء رواست ) صواب باشد که هر دو نام شهری از شام است. و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 164 شود.
طرطوس. [ طَ ] ( اِخ ) نام پهلوانی. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). نام مبارزی از لشکر روس. ( شمس اللغات ). و بزبان رومی رستم را گویند ( ؟ ). ( هفت قلزم ).