طرسوس
معنی کلمه طرسوس در لغت نامه دهخدا

طرسوس

معنی کلمه طرسوس در لغت نامه دهخدا

طرسوس. [ طَ رَ / طَ ] ( اِخ ) شهری است مر مسلمانان را که بسیار ارزانی و فراخ سالی دارد، در دست ارامنه بود، باز در دست مسلمانان افتاد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نام شهری به ساحل بحرالشام ، واقع در جنوب شرقی آسیةالصغری ، نزدیک مرسین. شهری از ترکیه بر ساحل سیحون به مغرب اذنه و این موطن قدیس بلس حواری است ، دارای 22 هزار سکنه.
شهری است [ به شام ] بزرگ و آبادان و بانعمت ، گرد وی دو باره است از سنگ و مردمان جنگی دلاور. ( حدود العالم ). یاقوت از صاحب الزیج نقل کرده گوید: طول طرسوس 58 درجه و نیم ، و عرض آن 36 درجه و ربع است. از اقلیم چهارم است. این شهر بنام طرسوس بن الروم بن الیفزبن سام بن نوح علیه السلام نامیده شده ، برخی گفته اند بانی این شهر سلیمان نامی از خدام هارون الرشید بوده و آن را بسال یکصد و نود و اند هجری قمری بنا کرده است ، و این گفتار احمدبن محمد الهمدانی است. ( ابن الفقیه ). طرسوس از ثغور شام و بین انطاکیه و حلب و بلادالروم واقع است. احمدبن الطیب السرخسی گوید: از مصیصة به آهنگ عراق کوچ کردیم ، نخست بسوی اذنة، و از اذنة به طرسوس که شش فرسنگ بود روان شدیم ، بین راه اذنة و طرسوس ، فندق ( مهمانسرا ) بغا و فندق جدید واقع است. طرسوس دارای دو حصار است و خندقی وسیع و شش دروازه دارد، نهر بردان شهر را دو نیمه کرده و از وسط آن میگذرد، قبر مأمون عبداﷲبن الرشید هم در آنجاست. هنگامی که بقصد غزای رومیان بدان شهر ورود کرد، مرگش فرارسید. شاعری در این باب گفته :
هل رأیت النجوم اغنت عن الماء-
مون فی عز ملکه الماسوس
غادروه بعرصتی طرسوس
مثل ما غادروا اباه بطوس.
این شهر همواره جایگاه صلحا و زهاد بود از این رو که از سرحدهای بلاد اسلام شمرده میشد، و تا سال 354 هَ. ق. نیز مسلمانان در آن شهر به نیکوترین حالی میزیستند، ولی بر اثر تجاوز و حملات نقفور از سلاطین روم شرقی که نخست بر مصیصه و سپس بر طرسوس تاخت آورد، و به قلع و قمع ریشه مسلمانی و مسلمانان پرداخت ،مسلمانان طرسوس تاب مقاومت نیاورده ، جمع کثیری از آنان جلای وطن اختیار کردند. ( نقل به اختصار از معجم البلدان ج 6 صص 35 - 36 ).
حمداﷲ مستوفی گوید: طرسوس از اقلیم سوم است و از توابع شام ، عمر عبدالعزیز مروانی ساخت ، و بعد از خرابی هارون الرشید تجدید عمارتش کرد، و آن را بارو کشید. هوایش معتدل است و به گرمی مایل. ارتفاعش غله و میوه باشد. ( نزهةالقلوب چ اروپا ج 3 ص 250 ). و غار اصحاب کهف در کوهی به حدود طرسوس بوده. ( نزهةالقلوب چ اروپا ج 3 ص 269 ). شهر معروف و مشهوری است که مسقطالرأس پولس حواری بود ( کتاب اعمال رسولان 9:11، و 30 و 11:25 و 21:39 و 22:3 ) و در کیلیکیای که در آسیای صغیر است واقع میباشد، و طرسوس بر ساحل وسیعی که به مسافت 12 میل به بحر متوسط و کوه طوروس مسافت دارد واقع میباشد، و در قدیم الایام بر دو طرف رود سدنس واقع بوده است ،لکن باید دانست که مجرای رود مسطور تغییر یافته است ، و سابق در دهنه رود مذکور بندری بوده که اجناس و مال التجاره بسیاری در آنجا وارد میشده است. و برخی بر آنند که ترشیش مذکور در کتاب مقدس همان طرسوس است. گویند مؤسس و بانی طرسوس سردناپالس بوده است ، و در وقتی که در میانه اهالی جنگی روی داد، اسباب خرابی طرسوس گردید و از آن پس اغسطوس آنجا را شهر رومانی خوانده و میدانهای وسیع از برای بازی قرار داد، و مدرسه ای تأسیس کرد و بعد از اطینا و اسکندریه ، طرسوس شهر سومین بود که در تمام دنیا معروف گشت ، و برای خانواده امپراطور معلمان و مؤدبان از این شهر تعیین میشد. و پولس نه تنها در شهری که برای تجارت معروف بود تعلیم یافت بلکه در علوم و فنون معروفه آن زمان شهرت تام داشت ، و همواره از آن وقت تا به حال به طرسوس موسوم است ، لکن در این روزها شهر کوچکی شده که عدد نفوسش در زمستان سی هزار و در تابستان از چهارصد الی پانصد و متجاوز از اهالی به ییلاقات میروند چونکه گرما شدت میکند. ( قاموس کتاب مقدس ). و صاحب المنجد آرد: شهری است در ترکیه ( قیلیقیا )، دارای 22000 تن سکنه. سابقاً در زمره مراکز و پایتختها بشمار میرفته است. پولس قدیس در آن متولد شده است. این شهر را مأمون بسال 788 م. فتح کرده و در آن مدفون شده است. ورجوع به تاریخ سیستان ص 183 و مجمل التواریخ والقصص ص 355، 356 - 359، 380، 453، 473 و عقدالفرید ج 7 ص 284 و عیون الاخبار ابن قتیبة ج 2 ص 365 و ج 4 ص 182 والتفهیم ص 199 و 335 و ضحی الاسلام ج 3 ص 177 و ترجمه ٔتاریخ ادبیات براون ج 3 ص 99 و تاریخ گزیده ص 78 و 316 و تاریخ بیهقی ص 124 و کامل ابن اثیر ج 7 ص 179 شود.

معنی کلمه طرسوس در فرهنگ فارسی

شهرستانی است در سوریه (لاذقیه ) که مرکز آن نیز طرسوس نامیده میشودو ۳٠۶۷۶ تن سکنه دارد و آن در کنار دریا واقع است و جزیره ارواد مقابل آن است . عباده بن صامت آنرا بسال ۶۳۸ م . فتح کرده سپس صلیبیان بسال ۱٠۹۹ م . آنرا تصرف کردند و کلیسایی سلطنتی که هم اکنون نیز باقی است در آن ساختند .
قضائ ... شهرستانی است در سوریه مرکز آن طرسوس است بر ساحل است و جزیره ارواد مقابل آن واقع است .

معنی کلمه طرسوس در دانشنامه عمومی

طَرسوس، طَرَسوس، تارس، تارسوس یا ترسوس ( به یونانی: Ταρσός ) نام شهر و بخش بزرگی در استان مرسین ترکیه کنونی است. این شهر در ۱۵ کیلومتری مرسین و ۴۰کیلومتری آدانا است.
این شهر پیشینهٔ تاریخی کهنی دارد. در زمان چیرگی رومیان مرکز استان کیلیکیه بود. همچنین صحنهٔ نخستین دیدار کلئوپاترا و مارک آنتونی؛ و نیز زادگاه پولس بوده است.
هیتی ها این شهر را تارسا می خواندند. طرسوس شکل یونانی این نام است که می نماید ریشه در نام خدایی به نام تارکا داشته باشد. تارسیسی نام دیگری است که به این شهر داده اند. انطاکیهٔ بر سیدنوس، یولیوپولیس و دارسون ( به ارمنی: Տարսոն ) نام های دیگریند که در بازه های گوناگون تاریخی بر این شهر نهاده اند.
یافته های باستانشناسی در تپهٔ گوزوکولو نشان می دهد که این منطقه پیوستگی پیشرفت از دورهٔ نوسنگی تا عصر برنز اولیه داشته است.
اسرحدون در لشکرکشی اش این شهر را تارسیسی ثبت کرده است. شلمنسر یکم و سناخریب نیز به همین سان. افسانه ای یونانی این شهر مربوط به آشوربانیپال می داند. استرابون پایه ریزی طرسوس را به دست مردمانی از آرگوس می داند. افسانه ای دیگر می گوید که اسبی بالدار به نام پگاسوس گم می شود و در این شهر فرود می آید و پایش زخمی می شود، پس نام این شهر را طرسوس به معنای کفِ پا می گذارد. یاقوت حموی نام این شهر را از نام طرسوس بن الروم بن الیفز بن سام بن نوح می داند.
در دورهٔ تاریخی نخست این شهر در زیر فرمان هیتی ها بود. سپس امپراتوری آشوریان بر آن دست یازیدند تا اینکه سرانجام بخشی از شاهنشاهی هخامنشی گردید. این شهر از ۴۰۰ پیش از میلاد مرکز یک ساتراپی بوده است. گزنفون گزارش می دهد که در هنگام لشکرکشی کورش کوچک به سوی بابل پادشاه این شهر ایرانی ای به نام سوئنیسیس بوده است.
اسکندر مقدونی در تازشش به ایران در ۳۳۳ پیش از میلاد از اینش هر گذشته است. با چیرگی سلوکیان فرهنگ و زبان یونانی هم چیرگی روزافزونی بر این شهر یافت. در ۱۷۱ پیش از زایش در گزارش هایی که بر شورش این شهر بر آنتیوخوس چهارم رفته است از کتابخانه های بزرگ آن یاد می شود. طرسوس در آن زمان انطاکیه بر سیدنوس نام داشت. این شهر در این دوره رقیب مکاتب فلسفی اسکندریه و آتن بوده است.
پومپه این شهر را ضمیمهٔ جمهوری روم ساخت و این شهر مرکز استان کیلیکیه گردید. ژولیوس سزار بدان نام یولیوپولیس داد. مارک آنتونی و کلئوپاترا برای نخستین بار در این شهر دیدار کردند. باشندگان این شهر در ۶۶ پیش از میلاد دارای شهروندی رم شدند. چند امپراتور روم در این شهر به خاک سپرده شده اند چون مارکوس کلودیوس تاکتیکوس، ماکسیمینوس و ژولین مرتد.
معنی کلمه طرسوس در فرهنگ فارسی
معنی کلمه طرسوس در دانشنامه عمومی
معنی کلمه طرسوس در دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه طرسوس

معنی کلمه طرسوس در دانشنامه آزاد فارسی

طَرسوس
شهری در ولایت ایچل، در جنوب شرقی ترکیه، بر ساحل رود طرسوس، نزدیک دریای مدیترانه. ۲۴۶,۲۰۶ نفر جمعیت دارد (۱۹۹۷). مرکز کشاورزی است و ذرت، پنبه، ابریشم، و خز صادر می کند. در قرن ۸ پ م تحت کنترل آشوری ها بود. پس از اشغال آن به دست رومی ها در قرن ۱پ م، پایتخت کیلیکیا و از مهم ترین شهرهای آسیای صغیر شد. در دورۀ رومی ها به اوج رونق خود رسید. در ۶۴۰م مسلمانان آن را اشغال کردند. در قرن ۸م/۲ق بازسازی و در قرن های بعد بین مسلمانان، بیزانسی ها، جنگجویان صلیبی، و ممالیک مصر دست به دست شد، سرانجام در ۱۵۱۵ ضمیمۀ امپراتوری عثمانی شد. طرسوس زادگاه پولس حواری و محل درگذشت مأمون عباسی است.

جملاتی از کاربرد کلمه طرسوس

محمدامین ریاحی می‌نویسد: «من به دلیل زبان داراب‌نامه آن را از اواخر قرن ششم می‌دانم. از طرف دیگر وجود محیط ایرانی‌اندیشی درسراسر داستان و آمیختگی آن با فرهنگ یونانی می‌رساند که مؤلف باید در دورهٔ قدرت پادشاهان سلجوقی روم و در نواحی زیر تسلط آنان زیسته باشد. اما این هم معلوم نیست که اگر مؤلف اهل طرسوس بوده، کتاب خود را در دیار روم نوشته یا این‌که او یا پدرانش در دست به دست گشتن‌های طرسوس، به ایران بازآمده‌اند، و کتاب در نقطه‌ای از ایران نوشته شده است. این تردیدها شاید وقتی تا اندازه‌ای رفع شود که سه کتاب دیگر مؤلف هم انتشار یابد و با بررسی مجموع آثار او بتوان نتیجه‌های بهتری گرفت.»
ابوالعباس احمد بن ابی احمد طبری معروف به ابن قاص فقیه شافعی، قاضی، واعظ و محدث اهل طبرستان بود. وی تحصیلات خود را در بغداد طی کرد و مدتی پیشوای شافعیان در طبرستان و مدتی نیز قاضی شهر طرسوس در جنوب ترکیه کنونی بود.
در موپسوئست بود که خبر بیماری وخیم همسر و فرزندان بودوئَن به او رسید و او پس از مصالحه با تانکرد، آنجا را به سوی مرعش ترک کرد. او پس از سپری کردن چند روز در مرعش و هم‌زمان با به راه افتادن سپاه صلیبی به سوی انطاکیه، همراه با کشیشی به نام فوشیه شارتری، مشاورش باگرات و صد تن شوالیه به سوی نواحی شرق فرات به راه افتاد. رانسیمان پیرامون تعداد نفرات کمی که همراه بودوئَن شدند دو دیدگاه ارائه می‌دهد: احتمال وارد شدن لطمه به نیکنامی و نفوذ بودوئَن پس از کشته شدن سربازهای نورمن در طرسوس و مورد دوم کمبود نیروی برادرانش و لازم داشتن سربازانشان برای محاصره انطاکیه.
علماء صحابه و تابعین و ائمّه دین در آن مختلفند و در روایات و اقوال ایشان اختلاف و تفاوت است. قول امیر المؤمنین علی (ع) آنست که اصحاب الکهف قومی بودند در روزگار ملوک طوایف میان عیسی (ع) و محمد (ص) و مسکن ایشان زمین روم بود در شهر افسوس گفته‌اند که آن شهر امروز طرسوس است، و اهل آن شهر بر دین عیسی بودند و کتاب ایشان انجیل بود، و ایشان را ملکی بود صالح تا آن ملک بر جای بود کار ایشان بر نظام بود و بر دین عیسی راست بودند، چون آن ملک از دنیا برفت کار بر ایشان مضطرب گشت و سر بباطل و ضلالت و تباه کاری در نهادند و بت پرست شدند، و در میان ایشان قومی اندک بماندند متواری از بقایای اهل توحید که بر دین عیسی بودند، و پادشاه اهل ضلالت در آن وقت دقیانوس بود جبّاری متمرّد، کافری بت‌پرست، قومی گفتند دعوی خدایی کرد و خلق را بر طاعت خود دعوت کرد، و این دقیانوس با لشکر و حشم فراوان از زمین پارس آمده بود و این مدینه افسوس دار الملک خود ساخته و هر کس که سر در چنبر طاعت وی نیاوردی و از دین وی بر گشتی او را هلاک کردی.