طاوسان

معنی کلمه طاوسان در لغت نامه دهخدا

طاوسان. [ وو] ( اِخ ) اصلشان از تخم طاوس بن کیان است و او از تابعین بود. در ایشان علمای عالی مرتبه بوده اند چون شیخ محمد و پسرش ابوجعفر عراقی. ( تاریخ گزیده ص 848 ).

معنی کلمه طاوسان در فرهنگ فارسی

۱ - منسوب به طاوس . ۲ - سبز زرین سبز دینار گون . ۳ - آن که بچند رنگ زند . ۴ - ( اسم ) نوعی جامه رنگین . ۵ - نوعی مروارید که سفیدی او با سیاهی و سبزی و سرخی ممزوج بود . ۶ - نوعی یاقوت طاوسی رنگ . ۷ - گیاهی است از تیر پروانه واران که به صورت درختچه ایست که ارتفاعش به حدود ۱ / ۵ تا ۲ متر می رسد و غالبا در کنار جاده ها و اراضی سیلیسی و بایر اروپای مرکزی و آسیای صغیر و ایران می روید . این گیاه ساقه های متعدد و فراوان دارد . شاخه های جوان آن زاویه دار و بی کرک و برنگ سبز می باشد . گلهایش بزرگ و مجتمع و برنگ زرد طلایی است . میوه اش به شکل نیام و پوشیده از کرکهای بلند است . طاوسی به علت گلهای زیبا و معطری که دارد به عنوان زینتی در باغچه ها و اکثر باغهای ایران کشت می شود . برگهای آن کم است به طوری که ظاهرا گیاه عاری از برگ به نظر می رسد . گلهای طاوسی از لحاظ شکل شبیه گلهای درخت اقاقیا ولی زرد رنگ است . از شاخه های طاوسی می توان الیافی جدا کرد و از آن طناب یا پارچه های ضخیم بافت رتم ست الخدیجه ست خدیجه طاووس اسپانیایی طاووسان . توضیح از گونه های اسپارتئین را یک آلکالوئید مقوی قلب است استخراج می کنند . یا طاوس اسپانیایی . طاوسی . یا طاوسی پا کوتاه . طاوسی رنگ . یا طاوسی رنگ . گونه ای طاوسی که به صورت درختچه ایست با شاخه راست که برگ و دانه آن دارای اثر دارویی است . برگهای این گیاه بیضی شکل و نوک تیز و کناره هاو سطح تحتانی آن از کرکهای ریز و کوتاه پوشیده شده است . در برگ و دانه آن آلکالوئیدهایی به نام لوئتین و ژینستئین و گلوکزیدی بنام ژنیستوزید وجود دارد . برگ و دانه گیاه مذکور دارای اثر مسهلی است و آن در ایران در جنگلهای قره داغ به فراوانی می روید طاوسی پا کوتاه جنسات الصباغین . یا طاوسی سفید . گونه ای طاوسی که دارای گلهای سفید است . یا طاوسی صحرایی . گونه ای طاوسی که به صورت درختچه ایست به ارتفاع ۱ / ۵ تا ۲ متر که غالبا در کنار جاده ها و اراضی سیلیسی و بایر اروپای مرکزی و فرانسه و دیگر دارای ساقه های متعدد و بی کرک و سبز رنگ می باشد . برگهایش ۱ تا ۳ برگچه دارد و گلهایش زرد رنگ است . گیاه مذکور تقریبا دارای ۱۵٠ گونه است و مخصوصا از گونه های این طاوسی است که اسپارتئین را استخراج می کنند رتم رتم صحرایی گل طاوسی طاوسی .
اصلشان از تخم طاوس بن کیان است و او از تابعین بود در ایشان علمای عالی مرتبه بوده اند چون شیخ محمد و پسرش ابوجعفر عراقی .

جملاتی از کاربرد کلمه طاوسان

بدین طاوس ماران مهره باشند که طاوسان و ماران خواجه تاشند
تا شکر ماننده حنظل ندارد رنگ و طعم تا نهنگان را چو طاوسان نباشد طبع و رنگ
یک روز از بام جدّه مرا آواز داد و بخواند. چون نزدیک رسید، گفت: «بخواب دیدم که من بزمین غور بودمی‌، و همچنین که این جایهاست، آنجا نیز حصار بودی، و بسیار طاوس و خروس بودی، من ایشان‌ را می‌گرفتمی و زیر قبای خویش می‌کردمی، و ایشان در زیر قبای من همی پریدندی و می‌غلطیدندی. و تو هر چیزی بدانی، تعبیر این چیست؟» پیرزن گفت: ان شاء اللّه، امیر، امیران غور را بگیرد و غوریان بطاعت آیند. گفت: من سلطانی‌ پدر نگرفته‌ام، چگونه ایشان را بگیرم؟ پیرزن جواب داد که چون بزرگ شوی، اگر خدای، عزّوجلّ، خواهد، این بباشد، که من یاد دارم سلطان پدرت را که اینجا بود بروزگار کودکی و این ولایت او داشت، اکنون بیشتری از جهان بگرفت و میگیرد. تو نیز همچون پدر باشی. امیر جواب داد: ان شاء اللّه. و آخر ببود همچنان که بخواب دیده بود و ولایت غور بطاعت وی آمدند. وی را نیکو اثرهاست در غور، چنانکه یاد کرده آید درین مقامه. و در شهور سنه احدی و عشرین و اربعمائه‌ که اتّفاق افتاد پیوستن من که عبد الغفّارم بخدمت این پادشاه، رضی اللّه عنه، فرمود تا از آن طاوسان چند نر و ماده با خویشتن آرم، و شش جفت برده آمد. و فرمود تا آن را در باغ بگذاشتند، و خایه و بچه کردند، و بهرات از ایشان نسل پیوست‌ . و امیران غور بخدمت امیر آمدند، گروهی برغبت و گروهی برهبت‌ که اثرهای بزرگ نمود تا از وی بترسیدند و دم درکشیدند . و بهیچ روزگار نشان ندادند و نه در کتب خواندند که غوریان پادشاهی را چنان مطیع و منقاد بودند که او را بودند.
تو ز رعنایان مجو هین کارزار تو ز طاوسان مجو صید و شکار
وجود پاک طاوسان قدسی آشیانرا هم نهی از روی عقل خود برون از حد امکانی
«دول رانی» که هست اندر زمانه ز طاوسان هندوستان یگانه
تو را چون پر طاوسان عرشی فرش می‌گردد کجا شاید که چون بومان درین ویرانه بنشینی؟
آن دعا را بسته بر پر چون کبوتر می شدند دوش طاوسان فردوسی سوی دارالقرار
نگاه کن که به حیلت همی هلاک کنند ز بهر پرّ نکو طاوسان پران را
پس بگفتندش که طاوسان جان جلوه‌ها دارند اندر گلستان