صفی الدین اردبیلی
معنی کلمه صفی الدین اردبیلی در دانشنامه اسلامی
نسب او را با نوزده واسطه به امام موسی کاظم (علیه السّلام)، امام هفتم شیعیان دوازده امامی، رسانده اند. در ریحانة الادب، صفاتی چون «برهان الاصفیاء»، «قطب الاقطاب» و «شیخ العارفین» برای او ذکر شده است. او فرزند مردی زارع بود و در روستای کلخوران، واقع در شمال غربی اردبیل، زاده شد. به جز مدتی که به فارس و گیلان سفر کرد، تا پایان عمر در همان روستا ساکن بود. شیخ صفی در کودکی توجه خاصی به امور مذهبی نشان می داد. در جوانی قرآن را حفظ کرد و ضمن تحصیل علوم مقدماتی به زهد و ریاضت پرداخت و به مشاهده ظهورات غیبیه و عوالم غیرمرئیه توفیق یافت. گاهی در مزار شیخ فرج اردبیلی و گاهی در مرقد شیخ ابوسعید اردبیلی به عبادت مشغول می شد.
عارف نامی
شیخ صفی از عارفان نامی عهد اولجایتو و پسرش، ابوسعید بهادرخان ایلخانی، بود که با مریدان خود در آن ایام در کلخوران، در اطراف مقبره پدر خود، می زیست. شیخ صفی، به سبب مقام بلند عرفانی خود، همواره از توجه ایلخانان مغول برخوردار بود. وی در دستگاه غازان خان به اعتبار مُراد مقتدر خود، شیخ زاهد، قرب و منزلتی داشت. خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی وزیر به او احترام می گذاشت و هر ساله برای مخارج خانوار او نقد و جنس فراوان می فرستاد. خواجه رشیدالدین در مکتوبی به پسر خود، امیراحمد حاکم اردبیل، توصیه کرده است که در معامله خود با مردم اردبیل چنان کند که شیخ صفی الدین از او راضی و شاکر باشد. اردبیلی، ابن بزاز، در کتاب خود، در شرح احوال و سخنان و کرامات شیخ صفی نوشته است:«صفی الدین در جوانی از بابت زیبایی و حسن صورت چنان بود که او را «یوسف ثانی» لقب داده بودند و به سن بلوغ نارسیده زنان در عشق او دست ها می بریدند، ولی دلِ مبارک او از ایشان می رمید و این حسن صورت در دوران بلوغ به حدی بود که اولیاءاللّه وی را پیر تُرک خواندندی و در جماعت طالبان او را زرین محاسن می گفتند.
اساتید
حمدالله مستوفی نیز در تاریخ گزیده او را مردی صاحب وقت خطاب کرده است. نوشته اند وی نخست در اردبیل دانش آموخت. چون از دانشمندان آن شهر بی نیاز شد، در پی پیری می گشت که او را ارشاد کند و چون شنید که شیخ نجیب الدّین بُزغُش شیرازی در شیراز حلقه تصوف دارد، آهنگ شیراز کرد. چون به آن جا رسید، شیخ نجیب الدین زندگی را بدرود گفته بود. وی با سعدی شیرازی در شیراز ملاقات کرد.شیخ صفی چندی در حلقه مریدان مشایخ معروف آن دوران، شیخ رکن الدین بیضاوی و امیرعبدالله، درآمد و امیرعبدالله او را به شیخ تاج الدین ابراهیم، معروف به دیدار با «شیخ زاهد گیلانی»، عارف مشهور آن زمان که در گیلان می زیست، تشویق کرد و شیخ صفی چهار سال در پی شیخ زاهد می گشت تا این که در روستایی، در منطقه گیلان، به او رسید و تا زمان مرگ شیخ زاهد، مدت ۲۵ سال، در حلقه مریدان او بود و از او اخذ انابت و فنون طریقت کرد و دست ارادت بدو داد و داماد او شد و پس از مرگ او، در همان طریقت، جانشین وی شد. شیخ صفی در این زمان گاهی در لاهیجان و گاهی در اردبیل زندگی می کرد. او همچنین معاصر شیخ علاءالدوله سمنانی بود و منابع از ارتباط معنوی ایشان سخن گفته اند.
مریدان
...
[ویکی شیعه] صفی الدین اردبیلی (۶۵۰-۷۳۵ق)، معروف به شیخ صفی اردبیلی، عارف و شاعر قرن هشتم هجری قمری، مرید و داماد شیخ زاهد گیلانی و نیای شاه اسماعیل اول مؤسس سلسله صفویان.
درباره سیادت و تشیع صفی الدین، بین مورخان و محققان اختلافاتی وجود دارد. پادشاهان صفوی، بر سر قبر او بنای بسیار باشکوهی ساختند که اکنون به بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی معروف است و از بناهای باشکوه تاریخی ایران به شمار می رود.
نسب صفی الدین را با ۱۹ واسطه به امام موسی کاظم(ع)، امام هفتم شیعیان امامیه رسانده اند. در ریحانة الادب، صفاتی چون «برهان الاصفیاء»، «قطب الاقطاب» و «شیخ العارفین» برای او ذکر شده است.
جملاتی از کاربرد کلمه صفی الدین اردبیلی
اوحدالدین عبدالله بن ضیاء الدین مسعود بلیانی، عارف قرن هفتم و از فرزندزادگان شیخ ابوعلی دقاق. در بلیان کازرون متولد شد. گویند برهان العارفین شیخ صفی الدین اردبیلی به صحبت وی رسیده و شیخ او را حواله به شیخ زاهد گیلانی کرده. وی در سال ۶۸۳ قمری درگذشته است. مرقدش در بلیان میباشد.
دربارهٔ نحوه ورود او به حلقه اهل طریقت ابهامهایی وجود دارد. گزارش جامی در ترجمه حال او از آن حکایت میکند که وی در اوایل به صدرالدین فرزند صفی الدین اردبیلی ارادت داشته و بعد از آن به صحبت صدرالدین علی یمنی - که وی از اصحاب اوحدالدین کرمانی بوده- رسیدهاست.
حائری شیرازی به سال ۱۳۱۵ در شیراز و در خانواده ای به تعبیر خودش اصیل، متولد شد. پدرش (عبد الحسین حائری) مجتهد و مادرش در دوران کشف حجاب در عهد رضاشاه نزدیک به ۲۵ سال در خانه نشست. نسبت او از جانب پدر به مقدس اردبیلی و از جانب مادر به سادات صفی الدین اردبیلی میرسد.
الهی تا آخر عمر در اردبیل زندگی نمود و در آنجا درگذشت. جسدش در روضه شیخ صفی الدین اردبیلی دفن گردید. او به زبانهای ترکی، فارسی و عربی تسلط کافی داشت.
قاضی احمد بن شرفالدین حسین حسینی منشی قمی مشهور به احمد منشی قمی (حدود ۹۸۵–۹۲۵ هجری خورشیدی) از تاریخنگاران و نویسندگان سده دهم خورشیدی (همعصر با شاه تهماسب یکم تا شاه عباس یکم صفوی) است. مشهورترین اثر وی کتاب خلاصة التواریخ دربارهٔ تاریخ دورهٔ صفویه از روزگار شیخ صفی الدین اردبیلی (نیمهٔ اول سده ۸ هجری قمری) تا نخستین سالهای پادشاهی شاه عباس یکم (اواخر سده ۱۰ ق) است. این کتاب پنج نسخه دارد که تنها نسخه مصور آن در کتابخانه دولتی برلین است.