شاه فیروز

شاه فیروز

معنی کلمه شاه فیروز در لغت نامه دهخدا

شاه فیروز. ( اِخ ) دهی از دهستان شبانکاره بخش برازجان شهرستان بوشهر. دارای 105 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

معنی کلمه شاه فیروز در دانشنامه عمومی

شاه فیروز، روستایی است از توابع بخش شبانکاره در شهرستان دشتستان استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان شبانکاره قرار داشته و براساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۲۵۴نفر ( ۴۸خانوار ) می باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه شاه فیروز

طلب کرد پس شاه فیروز بخت مر آن بیگنه را بنزدیک تخت
در ایم آن شاه فیروز جنگ نمیبرد ترسیدن از چهره رنگ
وگر زان که او را سرآید زمان تو ای شاه فیروز جاویدمان
ببوسید دست وی و پای تخت بپرسید پس شاه فیروز بخت
چون بهرام گور درگذشت یزدگرد به پادشاهی رسید. وی دو پسر داشت به نام شاه فیروز و شاه بلاس. بعد از مدتی یزدگرد، یزد را به دو فرزندش بخشید و آن دو شهر را بین خود تقسیم کردند. شاه فیروز دو دِه در ولایت یزد ساخت، یکی «فیروز آباد مجومرد» و دیگری «فیروز آباد میبد».
گزارش‌کن ِ زیور تاج و تخت چنین گفت کان شاه فیروز بخت
نشیننده بزم کسری و کی فریدون کمر شاه فیروز پی
دو زن با فرّخ و با شاه فیروز بگردیدند گرد دز دگر روز
من نه این جویم ، نه آن خواهم که هر دو بیهده ست نو بهار من مدیح شاه فیروز اختر است
به فرخندگی شاه فیروز بخت یکی روز برشد به فیروزه تخت