سماوه
معنی کلمه سماوه در لغت نامه دهخدا

سماوه

معنی کلمه سماوه در لغت نامه دهخدا

( سماوة ) سماوة. [ س َ وَ ] ( ع مص ) حمله کردن وبرجستن گُشن بر شتر ماده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). حمله کردن فحل بر ماده. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ).حمله کردن گُشن بر شتر مادگان و برجستن بر آنها. ( از ناظم الاطباء ). || ( اِ ) پرده ای که از سقف خانه درکشیده باشند. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ). سقف خانه. ( از دهار ). || کالبد هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه سماوه در فرهنگ عمید

۱. رواق خانه.
۲. پرده که از سقف آویخته باشند.
۳. کالبد هرچیز.

معنی کلمه سماوه در فرهنگ فارسی

حمله کردن و برجستن گشن بر شتر ماده .

معنی کلمه سماوه در دانشنامه عمومی

سماوه ( به عربی: السماوة ) مرکز استان مثنی از شهرهای جنوب عراق بر کنار رود فرات با فاصله ۲۸۰ کیلومتری جنوب غربی بغداد است. سماوه در سال ۲۰۰۵ جمعیت بالغ بر ۲۵۰ هزار نفر داشت.
اطراف این شهر را نخل های فراوانی پوشانده است که نمود آن در فرهنگ و موسیقی عراقی با عنوان نخل السماوة بارز است. سماوه از شهرهای عربِ شافعی نشین عراق می باشد که در جنوب آن شهر ناصریه و در شمال آن شهر دیوانیه قرار دارند.
معنی کلمه سماوه در فرهنگ عمید

جملاتی از کاربرد کلمه سماوه

بادیه به معنی صحرا است و به جایی گفته می‌شود که دشتی گسترده باشد و در آن چراگاه‌ها و آب‌های فراوانی برای دام و دامداران و درختان بزرگ و سایه‌دار وجود داشته باشند که صحراگردها و صحرانشینان در سایه آن‌ها خود و دام‌هایشان را نگهدارند و ایل و عشایر در آن خیمه (یُرد) زنند و زندگی کنند. صحرا و بیابان وسیعی که در حاشیه کوه‌ها قرار داشته باشد، مانند بادیه سماوه در عراق و بادیه شام و بادیه نجد در شبه جزیره عربستان که در آن علوفه و آب و چراگاه‌ها و چشمه‌های فراوانی وجود دارند.
گرفت آبش وجود عنقا سماوه را شد ز امر یکتا
ز دریای ساوه نجوشید نم ز دشت سماوه بجوشیدیم