سلیب

معنی کلمه سلیب در لغت نامه دهخدا

سلیب. [ س َ ] ( ع ص ) ربوده عقل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || زن و شتر ماده فرزندمرده یا بچه ناتمام افکنده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || درختی که شاخ و برگ آن ربوده باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || پوست درختی که از وی رسن سازند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه سلیب در فرهنگ عمید

۱. ربوده عقل.
۲. ربوده مال.
۳. زن یا ناقۀ بچه مرده.
۴. بچۀ ناتمام افکنده.

معنی کلمه سلیب در فرهنگ فارسی

ربوده عقل . یا زن و شتر ماده فرزند مرده یا بچه ناتمام افکنده .

جملاتی از کاربرد کلمه سلیب

کرد زهر چشم تو بر سیستان روزی گذر زان شد از خار سلیب آکنده ریگ سیستان
آتش جوشن و سپر سوخت سلیب و جامه ام سیلی خصم و چوب نی گشت نقاب و معجرم