راه بنده
معنی کلمه راه بنده در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه راه بنده
قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ جای دیگر گفت: قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ. جای دیگر گفت: قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ. جای دیگر گفت: قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ، آمد بشما از خداوند شما چراغی روشن، پندی بلیغ، نوری تمام، حجّتی آشکارا، نامهای پیدا. چراغی که دلها افزود، نوری که روح جان افزاید، ذکری که سرّ بنده آراید. نامهای که بنده بدان نازد، نامهای! و چه نامهای که راه بنده بدان گشاده، انصاف وی در آن داده، کار دین وی بدان ساخته، حبل وی بدان پیوسته، دل وی بدان آراسته، عیب وی بدان پوشیده، دین وی بدان کوشیده، گوش وی بکلید آن گشاده، سعادت و پیروزی خود در آن یافته. نامهای که چراغ دلها است، شستن غمها است، شفاء دردها است «شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ». چراغ تنبیه است، چراغ شرم که از دل ناپاکان تاریکی شوخی ببرد. چراغ علم که از دل جاهلان تاریکی سفه ببرد.
بسوی ما نظر کن ز روی لطف و کرامت بکوی ما گذری کن ز راه بنده نوازی
کَتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ پیش از آنکه بآفرینش محدثات و ابداع کائنات مبدأ کرد، در دار الضرب غیب این سکه رحمت بر نقد احوال و اعمال بندگان زد که: «انی انا اللَّه لا اله الا انا»، «سبقت رحمتی غضبی»، و فردا روز محشر بر سر بازار قیامت سید (ص) این ندا میکند که: پادشاها! مشتی عاصیاناند! دستور باش تا قرطه رحمت تو در ایشان پوشانم، که تو گفتهای: وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ. خداوندا! روز بازار این گدایان است. ما چون ایشان را بکمند دعوت میگرفتیم، بسیاری وعدههاشان دادهایم. خداوندا! محمد را در روی این جمع بیعدد شرمسار مکن، وعدهای که از رحمت و کرم تو بایشان دادهام تحقیق کن، که خود گفتهای: یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، و از درگاه جلال نداء کرم بنعت رحمت میآید که: یا محمد! کار امت تو از سه بیرون نیست: یا مؤمناناند، یا عارفان، یا عاصیان. اگر مؤمناناند در آرزوی بهشت، اینک بهشت ما، و اگر عاصیاناند در آرزوی رحمت، اینک رحمت و مغفرت ما، و اگر عارفاناند در آرزوی دیدار اینک دیدار ما. راه بنده آنست که پس ازین زبان حمد و ثنا بگشاید، و بنعت تضرع و افتقار در حالت انکسار پیوسته میگوید: ای نزدیکتر بما از ما؟ و ای مهربانتر از ما بما؟ و ای نوازنده ما بیما! بکرم خویش نه بسزای ما، نه بکار ما، نه بار بطاقت ما، نه معاملت در خور ما، نه منت بتوان ما، هر چه ما کردیم تاوان بر ما، هر چه تو کردی باقی بر ما. هر چه کردی بجای ما، بخود کردی نه برای ما.
چون روایی دارد آنجا اشک راه بنده دارد این متاع آن جایگاه
شیخ گفت نیاز باید کی هیچ راه بنده را به خداوند نزدیکتر از نیاز نیست که اگر بر سنگ خاره افتد چشمۀ آب بگشاید، اصل اینست و این درویشانرا بود و آن رحمت خداوند کرده است با ایشان.
وگفت: راه دو است یکی راه هدایت و دیگر راه ضلالت آنچه راه ضلالتست آن راه بنده است به خداوند و آنچه راه هدایت است راه خداوند است به بنده پس هر که گوید بدو رسیدم نرسید وهر که گوید بدویم رسانیدند رسید.
ز راه بنده نوازی به بندگان ز علی نمود جلوه سراپا خدای بنده نواز
ز راه بنده نوازی اشارتی کردی به بنده ئی که ز فرمانبری گزیر ندید
بستد از بنده راه خود صد بار یک یک راه راه بنده نداد
ای عزیز چون جوهر اصل، اللّه مصدر موجودات است، به ارادت و محبت در فعل آمد؛ کیمیاگری او جز این نیامد که «هُوَ الذی خَلَقَکُمْ فَمِنْکُم کافِر وَمِنْکُم مُؤْمِن». اختلاف الوان موجودات نه اندک کاری آمده است. آیتی از آیات خدا اختلاف خلقت خلق آمده است «وَمِنْ آیاتِه اختَلافُ ألسِنَتِکُم و أَلوانِکم». دریغا «السَعیدُ مَنسَعِدفی بطن أمّه» هر که از ارادت خدا سعید آمد از شکم مادر در دنیا سعید آمد؛ و هرکه از ارادت خدا شقی آمد، از شکم مادر در دنیا شقی آمد. و از برای این معنی بود که افعال خلق بر دو قسم آمد: قسمی سبب قربت آمد بخدا «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الکَلِمُ الطَّیْبَ و العَمَلُ الصالِحُ یَرْفَعُه»، و قسمی سبب بُعد آمد و دوری که «وَقَدَّمْنا إِلی ما عَمِلوا مِن عَمَلِ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثَورا». آفرینندهی ما و آفرینندهی عَمَل ما، اوست «واللّهُ خَلَقَکُمْ وماتعْمَلون». چنانکه میخواهد در راه بنده مینهد و میگوید: «هَلْ مِنْ خالِقٌ غَیْرُ اللّه»؟