روحانیت شیعه

معنی کلمه روحانیت شیعه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در قرون اخیر که جنبش ها و نهضت های اسلامی متعددی در جهان اسلام و کشورهای اسلامی روی داده، همواره روحانیون نقش موثری در مبارزات ایفا کرده اند، اما در نهضت اسلامی مردم ایران که از اوایل دهه چهل آغاز گردید، روحانیت شیعه توانست به تنهایی در راس جریان مبارزات قرار گیرد و آن را مقتدرانه هدایت کند. گذشته از رهبری خاص حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) که در گرانیگاه این جریان سیاسی قرار داشت، عناصر سیاسی دیگری از روحانیت نیز به طور گسترده ایفای نقش کرده اند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، به نوعی در پیشبرد حکومت اسلامی موثر بوده اند.
در این میان، موضوع مهم جایگاه و منزلت طبقه روحانی در نظام اسلامی از جمله مسایلی بود، که از همان سال های آغازین تشکیل نظام، مورد توجه قرار داشته است. در این مقاله سعی شده نظرات و اندیشه های شهید بهشتی، که خود از برترین شخصیت های روحانی انقلاب اسلامی بوده اند، طرح و مورد بررسی قرار گیرد.نقش روحانیت در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی غیر قابل انکار است. روحانیون شیعه بر خلاف روحانیان اهل سنت توانستند با کسب قدرتی ویژه، نقشی حساس و مهم، در حرکت های سیاسی اجتماعی یک قرن اخیر و در تحولات خاورمیانه از جمله در فلسطین، لبنان، ایران و عراق امروز ایفا نمایند. هر زمان روحانیان شیعه ایران با قدرت سیاسی حاکم به مبارزه پرداخته اند، قدرت سیاسی نبرد را باخته است. قدرت روحانیان به دلیل پایگاه اجتماعی و معنوی آنان در میان توده مردم، قابل قیاس و برابری با قدرت رهبران سیاسی غیرمذهبی نیست و همین امر موجب برانگیختن رشک و حسد سیاستمداران به آنها شده است و در عین نیازی که به آنها داشته اند. هر زمان که توانسته اند، از حذف آنها و خیانت به آن ها دریغ نکرده اند. همین قدرت و نفوذ روحانیت شیعه در میان توده مردم باعث شد که دشمنان روحانیت شیعه بعد از ورود آیت الله سیدمحمدباقر حکیم به عراق، او را ترور و از صحنه تحولات سیاسی و اجتماعی عراق حذف کردند. در ایران نیز روحانیت همواره با مردم بوده و با آنها زندگی کرده است. این امر موجب پیوند و ارتباط عمیق میان ملت و روحانیت شده است. سرانجام این پیوند و حضور قدرتمند و موثر ایدئولوژی اسلامی موجب وقوع انقلاب اسلامی شده است. همین پیوند نیز این انقلاب را از سال ۱۳۵۷ تا به امروز، حفظ و پایه های آن را تحکیم کرده است. هر چند تلاش هایی در سال های اخیر به عمل آمده است تا با جدا کردن روحانیت از زندگی با مردم و ایجاد فاصله میان آنها، بحران اعتماد و بدبینی را میان روحانیت و مردم ایجاد کنند و به اهداف خود که همان تضعیف پایگاه روحانیت در میان ملت و نیز ضربه به انقلاب اسلامی است دست یابند.
ارکان اساسی پیروزی انقلاب
سه رکن اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی نقش اساسی داشت. رهبری، یکی از این سه عنصر مهم در پیروزی این انقلاب اسلامی به عهده حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) بود. ایشان از متن روحانیت برخاسته بود. پایگاه وسیع اجتماعی و سیاسی حضرت امام راحل در میان توده مردم غیرقابل انکار است. در کنار رهبری قدرتمند و متنفذ سیاسی و معنوی، روحانیت نیز نقش بسیار مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است. در قرن اخیر، رهبران ملی ایران که عموما لیبرال بودند، هم به این نتیجه رسیدند که بدون حمایت روحانیان و علما نمی توان با توده های مردم ارتباط برقرار نمود و آنها را به حرکت درآورد. لذا با آنها نوعی تفاهم تاکتیکی برقرار کردند تا شاید روحانیان، توده های مردم را در جهت نیل به اهداف ملی، تحریک و فعال نمایند. نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت از جمله مواردی بود که روحانیان نقش رهبری مردم را در آنها برعهده داشتند، اما رهبران غیرروحانی و لیبرال ها تنها میوه چینان آن جنبش ها بوده اند. از طرف دیگر روحانیان برای رژیم های سیاسی از همه مخالفین دیگر خطرناک تر بوده اند، زیرا آن ها کمتر اهل سازش و تسلیم بودند و نه تنها با زد و بندهای سیاسی آشنایی نداشتند، بلکه اصولا در مفهوم و معنای ماکیاولی سیاست، تربیت نیافته بودند و اگر هم وارد میدان سیاست می شدند، صرفا به این دلیل بود که ملت و مذهب را در خطر می دیدند.در سیستم روحانیت ایران، سلسله مراتب رسمی وجود ندارد و بر خلاف سیستم های متمرکز سیاسی مانند احزاب، رابطه خشک مافوق و مادون بر آن حکومت نمی کند، بلکه صرفا رابطه ای قلبی و معنوی بر اساس اجتهاد و تقلید، گروه های اجتماعی را با روحانیان و در نهایت با رهبران مذهبی در چارچوب مکتب پیوند می دهد.در این سیستم، اطاعت کورکورانه و اجبار، مفهومی ندارد. مکانیسم عضوگیری مطرح نیست و ورود به گروه های فعال، شرایط و ویژگی های خاص لازم ندارد. تنها قبول اهداف و چارچوب کلی مبارزه برای مشارکت در حرکت های سیاسی_مذهبی مردم کفایت می نماید و از میان همین روحانیان است که رهبران مذهبی_سیاسی بزرگی همچون امام خمینی (رحمة الله علیه) ظهور می کند.«رایت گرادم» در رابطه با نقش روحانیت و مسجد در مبارزه مردم ایران چنین می نویسد:«واقعیت امر این است که روحانیت در میان مردم زندگی نموده و ارتباط بسیار نزدیک تری با آنها داشته است و نتیجتا از احساسات توده ها آگاهی بیشتر دارد. مسجد جزء لاینفک زندگی توده های مردم و بازار است و بازار، مرکز زندگی عادی مردم. زمانی که روحانیت با سیاست های دولت مخالفت می کند، نظرات آنها دارای چنان مشروعیتی است که حتی در سخت ترین شرایط استبدادی نیز مورد توجه قرار گیرد. از طرف دیگر شبکه ارتباطی روحانیت و سیستم مسجد، قدرت تماس با همه اقشار مردم را برای آنها فراهم می کند». امام خمینی (رحمة الله علیه) با مطالعه و تجربه نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت، وقتی رهبری را به دست گرفت، اجازه نداد دیگران از جمله لیبرال ها، در رهبری و بهره برداری از ثمره مبارزات مردم شریک شوند. او از ابتدا هدف خود را نه در پیروزی و تحقق خواسته های خود و مردم، بلکه در اجرا و ادای تکلیف شرعی قرار داد. امام خمینی (رحمة الله علیه) با توجه به پایگاه روحانیت در میان مردم و تکیه بر شعارها و معیارهای روشن اسلامی و قاطعیت خاص خود، تاکتیک های لازم را برای رسیدن به یک جامعه ایده آل اسلامی به کار گرفت و سرانجام نیز موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد.
نقش روحانیت در پیروزی انقلاب
شهید بهشتی درباره روحانیت و معیار ارزشی که برای روحانیت در نظر داشتند فرمایشات گرانمایه متعددی از خود به جا گذاشته اند ایشان در جایی بیان کرده اند: «در فرهنگ ما، روحانیت یعنی علما، صاحب علم و تقوا که توانایی الگو بودن در اندیشه اصیل و عمل اسلامی برای جامعه را داشته باشد»، یعنی اگر یک روحانی علم نداشته باشد یا اهل علم نباشد و توانایی این را نداشته باشد که الگو برای اندیشه اصیل و عمل اسلامی برای جامعه باشد. این آن روحانی مطلوب نیست. روحانی آن کسی است که در اندیشه و عمل و تعهد بتواند برای مردم الگوی اندیشه و عمل باشد.جمله دیگر ایشان این است «روحانیت در برخورد با مسائل و افکار گوناگون اجتماعی و صاحبان اندیشه ها دو گونه برخورد باید داشته باشند، جاذبه و دافعه، این جاذبه و دافعه دقیقا باید به جای خودش به کار رود و کسانیکه فقط دفع می کنند، اینها خیلی کج سلیقه هستند و همانطور کسانیکه همه را جذب می کنند، آنها کسانی هستند که التقاطی فکر می کنند. اسلام، خود مکتبی است که دارای هر دو بعد جاذبه و دافعه می باشد، انذار دارد، تبشیر هم دارد. شهید مظلوم آیت الله بهشتی همچنین درباره نقش روحانیت در پیروزی انقلاب اسلامی معتقد بودند که در دوران انقلاب اسلامی و در دوران ممتد بین سال ۱۳۴۱ تا حال، به تدریج روحانیون وارد میدان شده اند، عده ای پیشتاز بودند و زودتر وارد شدند. عده ای به دنبال آنها وارد شدند و در سال ۱۳۵۷ هم بیشتر مساجد ما پایگاه رزم و نبرد بود. مردم آنجا دور هم جمع می شدند. روحانی و روحانیت دوشادوش مردم کار و حرکت و فعالیت داشت. در سال ۱۳۵۷ به خصوص از ماه رمضان به بعد حضور روحانیون با مردم در صحنه های نبرد روز به روز گسترده می شود.
حیات سیاسی اجتماعی آیت الله بهشتی
...

جملاتی از کاربرد کلمه روحانیت شیعه

پس از شهریور ۱۳۲۰ شاه جوان بخاطر تثبیت سلطنت خود به روحانیت شیعه تمایل پیدا کرد. او مرجعیت شیعه را از نجف به ایران انتقال داد و بسیاری از اقدامات پدرش را به درخواست آنها منحل کرد. شاه تلاش کرد از سیدابوالحسن اصفهانی، «پیام تبریک پادشاهی» دریافت کند. شاه از آیت‌الله بروجردی در بیمارستان عیادت می‌کرد. سید کاظم شریعتمداری در مقابله با «فرقه دموکرات آذربایجان» به شاه کمک کرد. سید احمد کسروی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ توسط گروه «فدائیان اسلام» در سال ۱۳۲۴ ترور شد. سید حسین طباطبایی قمی، از نجف به نخست‌وزیر احمد قوام تلگراف زد و خواستار آزادی سریع ضاربان شد و نگرانی خودش را از عدم تقدیر دولت از شجاعت آنان بیان کرد. ضاربان بعد از محاکمه‌ای کوتاه آزاد شدند.
هویت «شیعه ایرانی» توسط صفویه و با استعانت از علمای شیعه جبل عامل تشکیل شد و این علما وارد سیاست شدند. تشیع کاملاً بر حیات مذهبی، سیاسی، و اجتماعی ایرانیان چیره شد و حوزهای علمیه و مؤسسات وابسته به آنها با کمک‌های حکومت و درآمد «خمس و زکات» رونق پیدا کردند. پس از آن روحانیت شیعه در جنبش‌های مهم ایران از جمله نهضت تنباکو (۱۸۹۰ میلادی)، جنبش مشروطه (۱۹۰۶ میلادی–۱۲۸۵ شمسی)، نهضت ملی‌شدن صنعت نفت (۱۹۵۰ میلادی–۱۳۲۹ شمسی)، کودتای ۲۸ مرداد (۱۹۵۳ میلادی–۱۳۳۲ شمسی)، وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و انقلاب ۱۳۵۷ نقش ایفا کردند. پس از انقلاب ۵۷ نیز به دلیل نفوذ عمیق در بین توده‌های جامعه، روحانیت شیعه توانست تمام نیروها و احزاب انقلابی را از صحنه سیاسی دور کرده و قدرت را کاملاً در دست بگیرد.
با درگذشت میرزای نایینی اعلامیه‌ای نوشته شد که شرح آن بدین منظور بود که پس از شیخ انصاری، همانند آیت الله اصفهانی غروی در بین روحانیت شیعه وجود نداشته و در حوزه‌ی نجف اشرف نیز چنین است. در بغداد نیز برخی از مقلدین میرزای نایینی به اصفهانی مراجعه کرده‌اند. این اعلامیه مورد امضای میرزا علی‌اصغر ملکی از شاگردان آخوند خراسانی، سید ابوالقاسم خوئی و سید محمدهادی میلانی قرار گرفته بود.
در نظر او، در حوادث مهم تاریخی، از جمله جنبش مشروطیت، فتواهای مرجعیت شیعه نقش بسیار تأثیر گذار داشته‌است، اما در حال حاضر به این دلیل که فرد روحانی متصدی اجرا شده‌است، و همچنین اینکه روحانیت شیعه شناخت لازم را از واقعیت‌های جامعه و دنیای امروز نداشته، شکافی میان مرجعیت شیعه و مردم ایجاد شده‌است. به همین دلیل علوی بروجردی می‌گوید که مرجعیت شیعه همچون نقش تاریخی خود و به مانند آیت الله سیستانی باید استقلال خود را حفظ کند و آبروی مرجعیت شیعه نباید به سرمایه شخص و حزب خاصی تقلیل پیدا کند.
شاه اسماعیل یکم با وجود هشدار ملازمانش، در تبریز دین شیعه دوازده‌امامی را دین رسمی دولتش اعلام کرد. او به دنبال تغییر مذهب ایرانیان از سنی به شیعه گشت‌های تبرائیان را بر پا کرد و به کشتار تمام علما و دانشمندان سنی مذهبی که حاضر به گرویدن به تشیع صفوی نشدند پرداخت. او ۹ ربیع‌الاول، سال‌روز کشته شدن خلیفهٔ دوم مسلمانان عمر بن خطاب را جشن رسمی عمرکشان اعلام کرد. شاه اسماعیل برای تدوین اساس دین جدید، علمای شیعه‌دوازده‌امامی را از جبل عامل (در لبنان کنونی) به ایران آورد. به مرور، تشیع کاملاً بر حیات مذهبی، سیاسی و اجتماعی ایران چیره شد و روحانیت شیعه با استفاده از این نفوذ خود توانستند در جنبش‌های سیاسی و اجتماعی مهم آینده ایران نقش ایفا کنند.
هویت «شیعه ایرانی» توسط صفویه و با استعانت از علمای شیعه جبل عامل تشکیل شد و این علما وارد سیاست شدند. تشیع کاملاً بر حیات مذهبی، سیاسی، و اجتماعی ایرانیان چیره شد و حوزهای علمیه و مؤسسات وابسته به آنها با کمک‌های حکومت و درآمد «خمس و زکات» رونق پیدا کردند. پس از آن روحانیت شیعه در جنبش‌های مهم ایران از جمله نهضت تنباکو (۱۸۹۰ میلادی)، جنبش مشروطه (۱۹۰۶میلادی–۱۲۸۵شمسی)، نهضت ملی‌شدن صنعت نفت (۱۹۵۰میلادی–۱۳۲۹شمسی)، کودتای ۲۸ مرداد (۱۳۳۲شمسی–۱۹۵۳میلادی)، وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و انقلاب ۱۳۵۷ نقش ایفا کردند. پس از انقلاب ۵۷ نیز به دلیل نفوذ عمیق در بین توده‌های جامعه، روحانیت شیعه توانست تمام نیروها و احزاب انقلابی را از صحنه سیاسی دور کرده و قدرت را کاملاً در دست بگیرد.