معنی کلمه راست فعل در لغت نامه دهخدا راست فعل.[ ف ِ ] ( ص مرکب ) راست کردار. درست کردار : روز دانش زوال یافت که بخت بمن راست فعل کژ نگرست.خاقانی.و نیز رجوع به راستکار شود.
جملاتی از کاربرد کلمه راست فعل روز دانش زوال یافت که بخت به من راست فعل کژ نگر است همیشه تا که جهان راست فعل بد عهدی همیشه تا که فلک راست پیش غداری