دار سفید

معنی کلمه دار سفید در لغت نامه دهخدا

دارسفید. [ س َ / س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در چهل و چهارهزارگزی جنوب خاوری الیگودرز، کنار راه مالرو انوج به کله دین پایین واقع است. محلی است جلگه ، معتدل و سکنه آن 368 تن است. آب آن از قنات و چاه تأمین میشود.و محصول آنجا غلات ، لبنیات ، پنبه ، چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معنی کلمه دار سفید در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد

جملاتی از کاربرد کلمه دار سفید

محصول استراتژیک آن سیب می باشد .لباس محلی زنان آن یک پیراهن دامن دار سفید است که اکثرا دست دوز خودشان می باشد.