خلف وعده

معنی کلمه خلف وعده در لغت نامه دهخدا

خلف وعده. [ خ ُ ف ِ وَ دَ / دِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بدقولی. خلف وعد. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه خلف وعده در فرهنگ فارسی

بدقولی خلف وعد

معنی کلمه خلف وعده در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خلف وعده از رذائل اخلاقی و گناهانی است که در آیات و روایات به کبیره بودنش تصریح شده است.
از گناهانی که به کبیره بودنش تصریح شده، وفانکردن به عهد و پیمان است چنانچه در صحیحه حضرت عبدالعظیم ذکر شد و حضرت امام صادق (علیه السّلام) بر کبیره بودنش به آیه ۲۵ از سوره رعد استشهاد می فرماید: «والذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار کسانی که پیمان خدای را پس از بسته شدنش می گسلند و می برند آنچه خداوند امر به پیوند آن فرموده و در زمین فساد می کنند برای ایشان دوری از رحمت خداست و بر ایشان سرای بدی است که دوزخ است.»خداوند متعال در سوره آل عمران می فرماید: «بلی من او فی بعهده و اتقی فان الله یحب المتقین، ان الذین یشترون بعهد الله و ایمانهم ثمناً قلیلاً اولئک لاخلاق لهم فی الاخرة ولا یکلمهم الله ولا ینظر الیهم یوم القیمة ولا یزکیهم و لهم عذاب الیم؛ کسی که به عهدش وفا کند و خود را از شکستن پیمان و خیانت نگه داشته در دین تقوا داشته باشد جز این نیست که خداوند صاحبان تقوا را دوست می دارد. (پس محبت و کرامت خداوند بسته به وفای به عهد و تقوا در دین است.) به درستی که کسانی که عهد خدایی و سوگندهای خود را در برابر قیمت ناچیزی از دست می دهند کرامتی ندارند و در قیامت نصیب و بهره ای برای شان نیست و در آن روز خدا با ایشان سخن نمی گوید و نظر رحمت نمی افکند و پاک شان نفرموده، بر ایشان عذاب دردناکی است.»در جای دیگر می فرماید: «ان شر الدواب عند الله الذین کفروا فهم لایؤمنون الذین عاهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مرة و هم لایتقون؛ بدترین جنبنده های روی زمین نزد خداوند کسانی هستند که کافر شدند و در کفر مصر و راسخ گردیدند، پس ایشان ایمان نمی آورند؛ کسانی که از ایشان پیمان گرفتی پس عهد خود را شکستند در هر باری که پیمان بستند و ایشان از شکستن پیمان نمی پرهیزند یا از عقوبت آنها نمی ترسند.»این آیه درباره یهودیان بنی قریظه نازل شده که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) عهدکرده بودند به دشمنان اسلام کمک ندهند ولی نقض عهد کرده در جنگ بدر مشرکین را به سلاح یاری کردند و بعد از آن به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) گفتند ما عهد را فراموش کرده بودیم برای بار دوم عهد بستند و باز در جنگ خندق پیمان را شکسته با ابوسفیان برای جنگ با پیغمبر متحد شدند.بالجمله بدترین موجودات روی زمین کسانی هستند که از بازخواست خدا نمی ترسند و در پیمان شکنی بی باکند مانند یهود بنی قریظه که با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) عهد کردند که خیانت نکنند و ضرری نرسانند و دشمنان آن حضرت را یاری نکنند و در عوض بر دین خود ثابت و مسلمانان در امان باشند و چون چند مرتبه نقض عهد کردند پس خداوند در این آیات امر فرموده با آنها قتال کنند.
خلف وعده از منظر قرآن
در چند جای قرآن مجید وفای به عهد را واجب و روی آن تاکید فرموده می فرماید: «واوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولاً؛ به پیمان (پیمانی که خدا با شما بسته است از تکالیف شرعی و عهدی که با یکدیگر می بندید و عهدی که با خدا می بندید.) وفا کنید به درستی که پیمان مورد بازخواست خواهد بود.»در جای دیگر می فرماید: ««یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود؛ ای کسانی که گرویده اید به تمام عقدهای خود وفا کنید.» که از آن جمله پیمان با خدایا بندگان خداست و درباره ی اهل صدق و تقوا می فرماید: «و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا؛ آنان که به پیمان شان چون پیمان بستند، وفا کنندگانند.»در سوره صف در مقام توبیخ می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولوا مالا تفعلون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید چرا چیزی را که انجام نمی دهید می گویید، بزرگ است از روی شدت غضب و خشم نزد خدا آنچه را انجام نمی دهید بگویید.»در تفسیر این آیه شریفه از حضرت صادق (علیه السّلام) مروی است که فرمود: «عدة المؤمن اخاه نذر لا کفارة له فمن اخلف فبخلف الله بدء و لمقته تعرض و ذلک قوله تعالی یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون کبر مقتاً عندالله؛ مؤمن به برادر دینی خود که وعده می دهد مانند نذر است یعنی باید حتماً وفا کرده شود لیکن در مخالفت آن کفاره نیست پس کسی که با مؤمنی خلف وعده کند اول مخالفت خدا را کرده و خود را در معرض خشم او قرار داده است چنانچه در آیه گذشته فرمود.» و امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می فرماید: «الخلف یوجب المقت عندالله و عند الناس قال الله تعالی کبر مقتاً عند الله ان تقولوا مالا تفعلون؛ پیمان شکنی موجب خشم خدا و مردم است و خداوند می فرماید خشم خدا بزرگ است در اینکه می گوئید آن چه را به جا نمی آورید.»«قال (صلی الله علیه و آله وسلّم): لادین لمن لا عهد له؛ کسی که پیمان شکن باشد دین دار نیست.» ؛ «عن ابی جعفر (علیه السّلام) قال (علیه السّلام) اربعة اسرع شئ عقوبة رجل احسنت الیه و یکافئک بالاحسان الیه اسائه و رجل لاتبغی علیه و هو یبغی علیک و رجل عاهدته علی امر فمن امرک الوفاء به و من امره الغدر بک و رجل یصل قرابته و یقطعونه؛ حضرت باقر (علیه السّلام) می فرماید: چهار چیز است که عقوبتش زودتر از هر چیز می رسد.۱: کسی که به او احسان کنی و در عوض نیکی با تو بدی کند؛۲: کسی که تو به او ستم نکنی و او به تو ستم کند؛۳: کسی که در امری با او عهد کنی تو وفا کنی و او به تو مکر و خیانت کرده، به آنچه عهد کرده وفا نکند؛۴: کسی که به رحم خود صله کند و آن رحم از او ببرد.»«عن ابی مالک قال قلت لعلی بن الحسین (علیه السّلام) اخبرنی بجمیع شرایع الدین قال (علیه السّلام) قول الحق و الحکم بالعدل و الوفاه بالعهد؛ ابو مالک؛ به حضرت سجاد (علیه السّلام) عرض کرد مرا از تمام آداب دین باخبر گردان. حضرت فرمود: گفتار درست و حکم کردن به عدل و وفای به عهد.» آیات و روایات وارده در اهمیت وفای به عهد بسیار است و همین، مقداری که ذکر شد کافی است.
اقسام نقض عهد
عهد بر سه قسم است: عهدی که خدا با بندگانش فرموده، عهدی که مردم با خدا می کنند، پیمانی که مردم با یکدیگر می بندند.
← نقض عهد خدا
...

جملاتی از کاربرد کلمه خلف وعده

از شرم خلف وعده ی دوش، از حیا رخش خوی کرده زد بحلقه ی در آن نگار دست
چنین کز من ز خلف وعده داری شرم ار یک ره وفای وعده چون خود شرمسارم می‌توان کردن
تشریف فارس راکه نوشتی به‌نام ما بر خلف وعده شاید اگر مرحبا زنیم
امیری فرزند را گفت: ای فرزند، کسی را که امیدی بدست تو دارد. وامدار که مکرر مطالبه کند، چه شیرینی یاری تو به تلخی خلف وعده نیرزد.
گفتا: ز خلف وعده شب دوش چون گذشت؟! گفتم: مپرس حال دل، ا زمن، بدار دست
و از جمله دروغها، خلف وعده نمودن است، و آن نیز حرام است و وفای به شرط و وعده، واجب و لازم است حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «هر که ایمان به خدا و روز جزا دارد باید چون وعده نماید، به آن وعده وفا کند» و آن سرور، کسی را که عهد کند و عزم و وفای به آن را نداشته باشد از جمله منافقین شمرده و از جمله دروغهایی که اکثر مردمان به آن مبتلا هستند و بدترین انواع دروغهاست، دروغ گفتن با خداست، که آدمی مطلبی در نماز به خدا، با مناجات به پروردگار عرض کند و از آن، در خدمت آن جناب خبر دهد و آن خلاف واقع باشد مثل اینکه: چون داخل نماز شود بگوید: «إنی وجهت وجهی للذی فطر السموات و الأرض» یعنی «متوجه ساختم روی دل خود را به خداوندی که آسمان ها و زمین را آفرید» و در آن وقت دل او از این مطلب بی خبر باشد و در کوچه و بازار و حجره و دکان به صدهزار فکر بیهوده مشغول باشد، زیرا در آن وقت آنچه عرض کرده دروغگو است و در خدمت پروردگار و حضور ملائکه کبار به چنین دروغی اقدام نموده و همچنین چون می گوید: «ایاک نعبد و ایاک نستعین» یعنی «ترا پرستش می کنم و بس، و یاری و استعانت و مددکاری تو می خواهم و بس» وقتی راست است که دنیا و آخرت در نظر او بی اعتبار، و ذره ای از دین خود را در مقابل همه دنیا ندهد، چون اگر چنین باشد دنیاپرست خواهد بود و باید امید یاری و چشم مددکاری از احدی به جز ذات پاک باری نداشته باشد و الا در عرض این مطلب، کاذب خواهد بود و چه زشت بنده و قبیح شخصی باشد که در حضور پروردگار خود ایستاده باشد و به دروغگویی مشغول باشد، و بداند که او کذب او را می داند زهی بی شرمی و قباحت و بی حیائی و بی آزرمی.
ز خلف وعده نه‌ای منفعل، که می‌دانی کسی ز وعده خلافی در انتظار تو نیست
وعده و خلف وعده از نیرنگ ساختن سوختن بصلح و بجنگ
با هر که خلف وعده کند شرمسار ازوست رشک آیدم به هر که ازو شرمسار نیست