دروغگویی
معنی کلمه دروغگویی در دانشنامه آزاد فارسی
در روان شناسی، بیان عمدی حرف های نادرُست به قصد فریب دادن یا گمراه کردن دیگران. دروغ گویی ممکن است گاهی، مثلاً برای حفاظت از خود یا فریب دشمن در جنگ، موجه باشد. این پرسش که آیا دروغ گفتن در هر حال جایز است یا خیر، در میان فلاسفۀ اخلاق بسیار بحث انگیز بوده است؛ به ویژه در موقعیت های دشوار، مانند اجتناب پزشک از بیان واقعیت به بیماری که مرضی مهلک دارد، یا دروغ گویی در زمانی که ابراز واقعیت خلاف رازداری خواهد بود. دروغ گویی بیمارگونه توجیه اخلاقی ندارد. دروغ گوی بیمار، معمولاً شیاد یا حقه بازی است که با هدفی، مثلاً اخذ پول، تظاهر می کند و برای خود هویت جعلی می سازد. امروزه در برخی موارد، به ویژه در کارهای پلیسی، برای سنجش دروغ گو از ابزار و اسباب علمیِ دروغ یاب (برای ثبت تغییرات بدنی، مانند تنفس، ضربان قلب و فشار خون) استفاده می شود. همۀ ادیان بزرگ جهان دروغ گویی را نهی کرده اند.
معنی کلمه دروغگویی در دانشنامه اسلامی
دروغ از جمله گناهان کبیره، بلکه زشت ترین گناهان و خبیث ترین آنها است. صفتی است که انسان را در دیده ها خوار، و در نظرها بی وقع و بی ارزش می سازد. و سرمایه خجالت و شرمندگی، و باعث دل شکستگی و رنج و اندوه می گردد. سبب و اساس ریختن آبرو در نزد خلق خدا، و باعث سیاه روئی دنیا و آخرت است. و آیات در مذمّت این صفت بسیار، و احادیث در نکوهش آن بی شمار است.خداوند کریم می فرماید: «انَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ؛ این است و جز این نیست که: به دروغ، افترا می بندند کسانی که ایمان به خدا ندارند.» حضرت پیغمبر (صلّی اللّه علیه وآله وسلم) فرمود که: «هرگاه مؤمنی بدون عذر شرعی، دروغ بگوید، هفتاد هزار فرشته بر او لعنت می کنند. و از دل او تعفّن و گندی بلند می شود و می رود تا به عرش می رسد. و خدای تعالی به سبب آن دروغ، گناه هفتاد زنا بر او می نویسد، که آسان ترین آنها زنائی باشد که با مادر خود کرده باشد.» و از آن سرور پرسیدند که: «آیا ممکن است مؤمن، ترسو باشد؟ فرمودند: بلی. عرض کردند: ممکن است مومن بخیل باشد؟ فرمود: بلی. عرض شد که: ممکن است مومن دروغ گو باشد؟ فرمود: نه و فرمود که: دروغ، رزق و روزی آدمی را کم می کند.»و نیز از آن بزرگوار روایت شده است که: «وای بر کسی که سخن گوید به دروغ، تا حاضران را بخنداند. وای بر او وای بر او وای بر او.» و فرمود: «گویا مردی به نزد من آمد و گفت: برخیز. برخاستم با او روانه شدم تا رسیدم به دو نفر، یکی نشسته بود و دیگری ایستاده، در دست او قلابی از آهن بود آن را فرو می برد به یک طرف سر او و می کشید تا به شانه او می رسید، بعد از آن بیرون می آورد به طرفی دیگر فرو می برد. من گفتم این چه عمل است؟ گفت: این مرد نشسته مردی است دروغ گو، که به این نحو در قبر، عذاب می شود تا روز قیامت.» و فرمود: «شما را خبر دهم به بزرگ ترین گناهان کبیره، و آن شرک به خدا، و آزردن والدین، و دروغ است.» و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود که: «بنده ای مزّه ایمان را نمی یابد تا دروغ را ترک کند، خواه دروغ از روی شوخی و هزل باشد یا از جدّ.»و حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) فرمود که: «خدای تعالی برای بدی، قفل هایی را قرار داده است، کلید این قفل ها شراب است، و دروغ بدتر است از شراب.» و فرمود که: «دروغ، خراب کننده بنای ایمان است.» و از حضرت امام حسن عسکری (علیه السّلام) روایت شده است که: «تمام اعمال زشت در خانه ای است و کلید آن خانه دروغ است» و مخفی نماند که: بدترین انواع دروغ، دروغ بر خدا و رسول و ائمه (علیهم السّلام) است، یعنی: کسی مساله ای گوید که: مطابق با واقع نباشد، یا حدیثی دروغ نقل کند و امثال این ها. و همین قدر در مذمت دروغ بر ایشان کافی است که: «روزه را باطل می کند.» و باعث وجوب قضا و کفاره می شود بنابر اقوی، همچنان که در کتب فقهیه نوشته شده است.
تجویز دروغ
و مخفی نماند که در چند جا، دروغ را تجویز کرده اند:
← در قتل و شرف و حیثیت
توریه کردن و بدان که: در هر مقامی که دروغ گفتن حسب شرع رواست، تا توانی در آن، دروغ صریح مگوی، بلکه توریه کن. یعنی: سخنی بگوی که ظاهر معنی آن راست باشد، اگر چه آنچه را شنونده از آن می فهمد دروغ بوده باشد، تا نفس عادت به دروغ نکند. مثل اینکه: بعد از آنکه ظالمی از مکان کسی سؤال کند، بگو: خدا بهتر می داند که کجاست. یا عالم الغیب خداست. یا بگو: سراغ او را از مسجد بگیر درصورتی که می دانی در مسجد نیست.و اگر از گناهی که از تو صادر شده استفسار کنند، بگو: خدا نخواسته باشد یا نخواسته است که من چنین عملی کنم. یا بگو: استغفر اللّه. یا پناه به خدا اگر چنین کاری کرده باشم. یا اگر سخنی در حق کسی گفته باشی و خواهی به انکار، رفع ملال او را کنی، بگو: احترام تو از آن بیشتر است که چنین شخصی بتواند سخنی در حق تو بگوید و امثال این ها.و آنچه متعارف است که می گویند: صد مرتبه فلان سخن را به تو گفتم، یا هزار مرتبه فلان عمل را از تو دیدم، یا پنجاه مرتبه به خانه تو آمدم درحالی که این عدد متحقق نشده این دروغ نیست و گناهی بر آن نیست، زیرا: این از بابت مبالغه و تاکید است، نه قصد این عدد به خصوص، به شرط آنکه امر مکرّر واقع شده باشد.و همچنین جایز است انواع «مجازات» جمع «مجاز» است، به معنای کلمه ای که در غیر معنی حقیقی خود استعمال شود. و آن معنی از جهتی شباهت به معنی اصلی داشته باشد. و «استعارات» جمع «استعاره» است. یعنی استعمال کلمه ای در غیر معنی حقیقی خودش به صورت عاریه، یا آوردن یکی از دو طرف تشبیه (مشبه یا مشبه به) در کلام و در به زبان نیاوردن طرف دیگر. و تشبیهات، که مراد از آنها حقیقت آنها نیست.
دروغ های حرام
...
جملاتی از کاربرد کلمه دروغگویی
سیبا وقتی آنها به فرانسه مشغول گفتگو درباره او هستند متوجه دروغگویی آنها میشود و آنها مجبور میشوند دربارهٔ فیلیپ توضیح دهند. با ورود پدر اودال به فرانسه فیلیپ خاکستر اودال را به او تجویل میدهد و با واکنش نامناسب پدر او مواجه میشود که چرا جسدد او را سوزانده است و از جمع کردها میگریزد.
ژوپیتر فرزند ساترن بود. او پدرش را سرنگون کرد و بر سر حکومت با برادرانش نپتون و پلوتو قرعه کشی کردند، ژوپیتر در نتیجه این قرعه کشی به نام بزرگ خدایان شناخته شد، او فرمانروای آسمان و باران و اسلحه اش آذرخش است که آن را به سمت کسی که او را ناخشنود کرده، پرتاب میکردهاست. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین میکرد دروغگویی و پیمانشکنی بودهاست. ژوپیتر ژونو را به همسری گرفت اما به خاطر داشتن ماجراهای عشقی فراوان شهرت داشتهاست.
شعبه چهارم دادسرای فرهنگ و رسانه شکایت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از اکسیریفرد و طیفی از مطبوعات به علت انتشار خبر اخراج استاد دانشگاه به علت صدای زنانه را رد نمود و در حکم نهایی خود به صراحت بیان نمود واقعیت اخراج اکسیری فرد به علت صدای ایشان بوده است. شعبه ۶۷ دادگاه تجدید نظر استان تهران. با تایید حکم بدوی حکم قطعی به محکومیت کیفری قائم مقام دانشگاه خواجه نصیر بابت انتساب دروغگویی به اکسیریفرد در روزنامه شرق را صادر نمود.
مجنون که در آن دروغگویی دید آینهای بدان دورویی
زمانی علائم دروغگویی هویدا میشود که مردمک چشم شخص به سمت پایین و چپ متمایل شود، البته فقط نمیتوان به این علامت بسنده کرد و شخصی را دروغگو خواند در ان ال پی به جز علائم فوق به تعدادی علائم دیگر نیز باید توجه کرد که توجه به این علائم تا حدود زیادی میتواند تشخصی دروغگو را سهل نماید.
هر کس که در این زمانه عزت جوید باید که ره دروغگویی پوید
و این هر سه را به نزدیک منصور بردند. نخست ابوحنیفه را -رحمة اللّه علیه- گفت: «تو را قضا باید کرد.» گفت: «ای امیر، من مردیام نه از عرب، از موالی ایشان. و سادات عرب به حکم من راضی نباشند.» ابوجعفر گفت: «این کار به نسب تعلّق ندارد، این عمل را علم باید و تو مقدّم علمای زمانهای.» گفت: «من این کار را نشایم، و اندر این قول که گفتم که نشایم از دو بیرون نباشد: اگر راست گویم، خود گفتم که نشایم، و اگر دروغ گویم، تو روا مدار که دروغگویی را بیاری و خلیفت خود کنی و اعتماد دِماء و فُروج مسلمانان بر وی کنی و تو خلیفت خدای باشی.» این بگفت و نجات یافت.