خلق و امر

معنی کلمه خلق و امر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خلق و امر، دو اصطلاح در کلام اسماعیلیه است.
اغلب در آثار متفکران اسماعیلی، براساس آیه «الالَهُ الخلق و الامر»، نوعی تقابل میان دو مفهوم خلق و امر دیده می شود؛ خلق خلقت جواهر مادّی و امر خلقت جواهر روحانی تعریف می گردد.
تبیین اخوان الصفا
در رسائل اخوان الصفا چنین تبیین شده که عقلِ نخستین معلولِ باری تعالی و باری تعالی علت و مُبدِعِ همه موجودات و مکملِ تکوین آن ها در نظام سلسله مراتبی از پست ترین تا شریف ترینشان است. خدا مبدأ و منشأ همه موجودات است، چنان که واحد مبدأ و منشأ همه عددهاست. خداوند با عدد یک متناظر است، عقل با عدد دو، نفس با سه، مادّه نخستین با چهار، طبیعت با پنج، جسم جهان با شش، افلاک آسمانی با هفت، عناصر چهارگانه و مشتقات آن ها (قلمرو جمادات ، نباتات و حیوانات ) با عدد هشت. صدورِ جهان از خدا همانند صدورِ سخن از گوینده است. عقل، نخستین ابداع، محلِ هستی ، و «موضع کون» نیز نامیده می شود، زیرا اراده الهی قبل از کون است و به واسطه عقل است که اشیا از عدم به وجود می آیند. همچنین عقل، محل یا موضعی خوانده می شود که امرِ خدا خودش را در آن جا آشکار می سازد.
تبیین سجستانی
داعیِ فاطمی، ابویعقوب سجستانی (متوفی ح۳۹۰)، آیه «اَلا لَهُ الخلقُ والامر» را تأویل کرده به این که خلق دربردارنده اشیای جسمانی (مخلوقات) است که در زمان و مکان آفریده شده اند، در حالی که امر به موجودات روحانی (مُبدَعات) مربوط است که از آغاز در ورای زمان و مکان تحقق یافته اند، گرچه اغلب ابداع و امر با عقل یکی دانسته می شود.
تبیین ناصر خسرو
...

جملاتی از کاربرد کلمه خلق و امر

جهان خلق و امر از یک نفس شد که هم آن دم که آمد باز پس شد
جهان خلق و امر از یک نفَس شد که هم آن دم که آمد باز پس شد
اما جمله آفرینش بر دو نوع منقسم استَ: ملک و ملکوت و آن را خلق و امر هم گویند و حق تعالی در یک آیت ذکر جمله جمع کرده است چنانک فرمود ان ربکم الله الذی خلق‌السموات والارض... . تا آنجا که گفت «الا له الخلق والامر». عالم امر عبارت از ضداجسام است که قابل مساحت و قسمت تو تجزی نیست. دیگر آنک باشارت «کن» بی توقف در وجود آمده است.
از خلق و امر قدر تو گر برتری نداشت در حکم حق نبود خدا خون بهای تو
جهان خلق و امر اینجا یکی شد یکی بسیار و بسیار اندکی شد
سمای حاوی گردون خلق و امر بدیع زلال جاری بحر مدارک و افهام
عالم خلق و امر هر دو یکی است وحدت و هستی من و تو یکی است
آنکه بمیزان اوست سنگ تمام سبل جاری در خلق و امر ساری در خار و گل
اینک آمد آن شهنشاه جهان خلق و امر آنکه عالم سر به سر مقهور استیلای اوست
جهان خلق و امر آنجا یکی شد یکی بسیار و بسیار اندکی شد