خانقین
معنی کلمه خانقین در لغت نامه دهخدا

خانقین

معنی کلمه خانقین در لغت نامه دهخدا

خانقین. [ ن ِ ] ( اِخ ) بنابر قول بشاری نام شهری بوده است به کوفه. ( از یاقوت حموی در معجم البلدان ).
خانقین. [ ن ِ ق ِ ] ( اِخ ) نام شهری از نواحی سواد در راه همدان و بغداد است. بین این شهر و قصرشیرین از طریق جبال شش فرسخ و از قصرشیرین تا حلوان نیز شش فرسخ می باشد. بالنتیجه بین این شهر تا حلوان در حدود دوازده فرسخ است. مسعربن مهلهل می گوید: در خانقین چشمه نفت عظیم و پرسودی است ونیز در آنجا پل بزرگی میباشد که دارای 24 طاق و هر طاقش بیست ذرع است. جاده خراسان به بغداد از این پل میگذرد و عتبةبن الوعل الثعلبی می گوید :
کاءَنّک یابن الوعل لم تر غارة
کورد القطا النهی المعیف المکدَّرا
علی کل محبوک السراة مفزّع
کمیت الأَدیم یستخف الحزوَّرا
و یوم بأَعلی خانقین شربته
و حلوان حلوان الجبال و تسترا
و یوم بالمدینة صالح
علی لذة منه اًِذا ما تیسرا.( از یاقوت حموی در معجم البلدان ).حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب آرد: خانقین قصبه ای بوده است و اکنون بقدر دیهی است. آب حلوان بر آنجا گذرد و بیست موضع از توابع آنجاست. ( ازنزهة القلوب بخش نخست مقاله 3 چ دبیرسیاقی ص 43 ). ابن رسته گوید: در این شهر رودی است پهناور و روی آن پلی بزرگ از گچ و آجر ساخته اند و چند دهانه دارد. ( از سرزمینهای خلافت شرقی ترجمه فارسی ص 68 ).

معنی کلمه خانقین در فرهنگ فارسی

نام شهری از نواحی سواد در راه همدان و بغداد است .

معنی کلمه خانقین در دانشنامه عمومی

خانَقین یا خانقی ( به کُردی: خانه قین ) از شهرهای پرجمعیت استان دیاله در اقلیم کردستان عراق در نزدیکی مرز ایران و با شهر های قصر شیرین و گیلانغرب در ایران هم مرز است و ارتباط جاده ای دارد . مردم خانقین کُرد هستند و به زبان کردی کلهری تکلم می کنند. این شهر پیوندهای عمیقی از نظر فرهنگی و گویش با شهرهای استان کرمانشاه ( همچون کرمانشاه، قصر شیرین، سرپل ذهاب، گیلانغرب، اسلام آباد غرب و دالاهو ) و استان ایلام مانند ایوان، سرابله، ملکشاهی، بدره و چوار دارد. بسیاری از مردم این شهرها دارای نسبت خویشاوندی با یکدیگر هستند.
نام شهر خانقین در گویش مردم بومی خانَقی ( خانه قی ) گفته می شود. محمد محمدی ملایری بر این باور است که نام خانقین در فارسی میانه دوخانَگ ( دوخانه ) بوده که پس از اسلام به آن شکل عربی داده و به جای واژه فارسی دو، پسوند عربی ین را به آن افزودند.
شهر خانقین در ۱۵۵ کیلومتری شمال شرقی بعقوبه، مرکز استان دیاله واقع شده است و در گذشته به راه خراسان معروف بود. خانقین در در دوران آشوری ها و اکدی ها راه بازرگانی دولت بوده و از آنجا به عنوان محلی برای استراحت بازرگانان ایرانی و هندی استفاده می شد که رهسپار آنجا می شدند. همچنین جاده ابریشم پس از گذر از کرمانشاه و قصرشیرین از این شهر نیز می گذشته است.
حمداله مستوفی در تاریخ ۷۴۰ ه۰ق خانقین را همراه با قصرشیرین و حلوان از بلاد عرب ذکر می کند شهر خانقین امروزه به عنوان یکی از مناطق مورد بحث و جدال میان دولت مرکزی عراق و دولت سرزمین کردستان عراق به شمار می آید و ادارات دولتی این شهر بعد از سقوط رژیم سابق عراق در سال ۲۰۰۳ توسط دولت اقلیم کردستان عراق اداره می شود.
در زمان صدام حسین و در پی سیاست عربی سازی او، شمار زیادی از مردم خانقین و روستاهای آن به جنوب عراق منتقل شدند و محله هایی عرب نشین از کوچیدگان عرب در خانقین درست شد. برای نمونه: محله «شعله» در ارکوازی، «۷ نیسان» در کاریز، الاشتراکیة در ملک شاه، «آبو عبیدة ابن الجراح» در عالی آبه، کویخا زوراب و «التآمیم» در توله فروش. در هر محله ۱۰۰ تا ۱۵۰ خانوار عرب مستقر شدند.
در حال حاضر دو مرکز آموزش عالی در خانقین فعالیت می کند:

معنی کلمه خانقین در دانشنامه آزاد فارسی

خانِقین
شهری در شرق عراق، در ۱۵۰کیلومتری شمال شرقی بغداد، با ۳۰,۸۰۰ نفر جمعیت (۱۹۸۵). نزدیک یکی از ریزابه های رود دیاله، در نزدیکی مرز ایران، واقع شده است و مرکز بازرگانی یک منطقۀ بسیار حاصل خیزِ کشاورزی در درّۀ الوند است.

جملاتی از کاربرد کلمه خانقین

در عراق کردها در شمال و شمال‌شرقی کشور در استان‌های اربیل، سلیمانیه، دهوک و قسمت‌هایی از استان‌های نینوا و دیاله، کرکوک و صلاح‌الدین حضور دارند. سمچر و شیخان مردمی یزیدی دارند. لواهای کرکوک اربیل و سلیمانی (تماماً کرد) و لوای دیاله، ناحیه‌های خانقین و مندلی که در آن کردهای ایران از غرب زاگرس همسایه‌اند. کردهای در بغداد و موصل پرشمارند.
در سراسر کردستان عراق به ویژه در استان‌های کرکوک و استان سلیمانیه و شهر خانقین پیروان کیش یارسان با نام کاکایی وجود دارند. با عناوین مختلف، علاوه بر فرقه اهل حق فرقه‌های دیگر نیز در این نواحی موجود بوده که ریشه در فرهنگ یارسانی دارند. جمعیتی بالغ بر ۳۰۰٬۰۰۰ نفر در عراق تخمین زده شده‌است.
رود الوند در جهت جنوب غربی شهر قصر شیرین به دهستان نصرآباد وارد شده و در آنجا با رودهای چم امام حسن و رودخانه تنگاب یکی شده و با عبور از روستای قره صدف در جهت شمال شرقی به جنوب غربی از مرز ایران و عراق گذشته و به استان دیاله در کشور عراق وارد می‌شود. در نزدیکی خانقین و در جنوب شرقی این شهر بر روی الوند سدی ساخته شده‌است. الوند در شهر خانقین در جهت جنوب شرقی به شمال غربی جریان می‌یابد و در نزدیکی جلولا با رود سیروان یکی شده و به دریاچه حمرین (دریاچه سد دیاله) می‌ریزد. از اینجا به بعد اعراب این رود را دیاله و کردها سیروان می‌نامند. سیروان در نهایت بپس از عبور از بعقوبه به رود دجله می‌ریزد.
مسکن اولیهٔ ایل کلهر همراه با مردمان گوران زبان در نواحی دامنه‌های کوه شاهو قلعهٔ پلنگان و دیگر نواحی این منطقه بوده‌است و در کردستان عراق نیز به‌طور سنتی در اطراف شهر زور خانقین کلار و دیگر نواحی گرمسیری جنوب کردستان عراق حضور داشته‌اند. سپس طی یک سری حوادث و اتفاقات به جنوب شاهراه کرمانشاه ـ خانقین نقل مکان کرده و ساکن شده‌اند و مرکز اصلی ایل امروز در این‌جا می‌باشد ولی طوایف کلهر امروزه در تمام کردستان ایران و عراق به‌طور پراکنده و گاه متمرکز در تمام شهرهای کُردنشین ایران و عراق از جمله سقز، بوکان، شاهین دژ (چهاردولی)، مهاباد، ارومیه، ماکو، سنندج، ایلام، آبدانان، مهران و در عراق در سلیمانیه، کرکوک، کلار، حلبچه، نواحی گرمیان زندگی می‌کنند. اکنون قسمت اعظم ایل در استان کرمانشاه ساکن است.
ای بختیار راستین مولا امیرالمؤمنین چون تو نه اندر خانقین چون تو نه در انطاکیه
خانقین: محمدعلی سلطانی می‌گوید: چهار تیره از زندیان به نام‌های: محمد صالح، آغاطاهر، طاهرخان و علیان‌خانی در منطقهٔ خانقین اسکان یافته‌اند.
مرکز این استان شهر بعقوبه است و از شهرهای بزرگ آن می‌توان خانقین را نام برد.
وبگاه ایرانی دیدبان این سازمان را متهم می‌کند که با حمایت توپخانه‌ای ارتش عراق به شهرهای خالص، جلولا، بعقوبه و خانقین حمله کرده‌است و طی عملیاتی موسوم به مرواید در سرکوب نقش مستقیم داشته است.
در خصوص منشااین ایل اختلاف نظراست. برخی آن را تیره ای مستقل از ایلات کرد به شمار آورده و بعضی خاستگاه آنان را روستای باجلان واقع در کردستان عراق می دانند. گروهی از جمورها در نواحی مندلی و خانقین عراق زندگی می کنند که چند دهه است ارتباطشان با جمورهای ایران قطع شده است.در برخی منابع جمورها را از جمله ابلت لر دانسته اند که به کل نادرست است و آنان هیچ ارتباطی با ایلات لر ایران ندارند.
تا نگوید هیچ صاحب حس که اندر خانقین لاله نعمان ز شاخ ارغوان آمد پدید
سوره‌میری‌‌ها در بخش‌هایی از استان همدان، لرستان، ایلام و کرمانشاه در ایران و خانقین در کردستان عراق پراکنده هستند. در دوره حکومت کریم‌خان زند عده‌ای از سوره‌میری‌‌ها در استان فارس ساکن شدند. هنری راولینسون در سال ۱۸۳۶ میلادی جمعیت این ایل را ۲۰۰ خانوار و سکونتگاه آن‌ها را اطراف کوه‌های هلیلان معرفی می‌کند.