باجلان

معنی کلمه باجلان در لغت نامه دهخدا

باجلان. [ ج ِ ] ( اِخ )( ایل... ) طایفه ای از ایلات کرد ایران که 150 خانوارند و در قورقو و جگرلوی زهاب سکونت دارند و مذهب آنان تسنن است. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 60 ). و رجوع بهمان کتاب ص 112 و مجمل التواریخ گلستانه ص 253 شود.

معنی کلمه باجلان در فرهنگ فارسی

از طایفه کرد

معنی کلمه باجلان در دانشنامه آزاد فارسی

تغییرمسیر به:
گری، آلبرت هنری (۱۸۵۱ـ۱۹۱۷)

معنی کلمه باجلان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باجَلان (باجْلان /بَجْلان) از عشایر کُرد ایران و عراق است.
محل سکونت طوایف باجلان عبارت است از، دهستان های قُورَتُو و جِگرلوی ، از بخش قصر شیرین وخود آن شهرستان، نواحی هُورین و شِیْخان ، از دهستان اورامان لُهون بخش پاوه سنندج، قازانیه مَنْدَلی ، درمحال دَرگَزین ، کوه های آلمَه قُلاغ در ناحیه اسدآباد همدان، رودبار و آباد ی های اسماعیل آباد و نادرآبادِ قزوین سان رستم و هُلِیْلان در کِرِند کرمانشاه، و بخش هایی از سرزمین مشترک میان ایلام و کرمانشاه و لرستان، همراه با طایفه های هم گروه قومی خود کَلْهُر و زَنْگنه و مافی است.
محل سکونت باجلان ها در عراق
دوشاخه از باجلان ها در عراق به سر می برند، شاخه اصلی در ناحیه بُنْقُدْره و قُورَتو در شمال خانقین، و شاخه دیگر به نام های بَجْلان یا باجْوان یا بیجْوان در شَبَک ، ناحیه ای در کرانه دجله، مقابل موصل قرار دارد. از باجلان های خانقین با نام باجلو یاد کرده است.
اختلاف خاستگاه قومی باجلان ها
درباره خاستگاه قومی باجلان ها میان پژوهشگران اختلاف وجود دارد.
← نظر برخی پژوهشگران
...

جملاتی از کاربرد کلمه باجلان

اساطیر مصر، ورونیکا ایونس، ترجمه باجلان فرخی،انتشارات اساطیر، ۱۳۷۵.
محمد حسین باجلان فرخی، مترجم نامدار ایرانی در عرصهٔ اساطیر، کو را در ترجمه‌های خویش گوان نیز خوانده است.